گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
آغاز جزء دهم قرآن مجید ..... ص : 154






ادامه سوره انفال ..... ص : 154
سورة الأنفال( 8): آیۀ 41 ..... ص : 154
اشاره
(آیه 41 )- خمس یک دستور مهم اسلامی: در آغاز این سوره دیدیم که پارهاي از مسلمانان بعد از جنگ بدر بر سر تقسیم غنائم
جنگی مشاجره کردند.
این آیه در حقیقت بازگشت به همان مسأله غنائم است.
و بدانید هرگونه غنیمتی نصیب شما میشود یک پنجم آن، از آن خدا و پیامبر و ذي القربی (امامان اهل » : در آغاز آیه میفرماید
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ ) « بیت) و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از خاندان پیامبر) میباشد
لِذِي الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ).
اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در (روز جنگ بدر) روز جدایی حق از باطل، روزي که دو » و براي تأکید اضافه میکند: که
باید به این دستور عمل کنید و در برابر آن تسلیم باشید « گروه مؤمن و کافر در مقابل هم قرار گرفتند، نازل کردیم ایمان آوردهاید
(إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ).
وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ). ) « و خدا بر همه چیز قادر است » : و در پایان آیه اشاره به قدرت نامحدود الهی کرده، میگوید
یعنی با این که در میدان بدر از هر نظر شما در اقلیت قرار داشتید و دشمن ظاهرا از هر نظر برتري چشمگیري داشت خداوند قادر
توانا آنها را شکست داد و شما را یاري کرد تا پیروز شدید.
این آیه گرچه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولی مفهوم وسیعی دارد و میگوید: هر درآمدي از هر موردي عاید شما شود که
یکی از آنها غنایم جنگی است خمس آن را بپردازید.
صفحه 161 از 529
منظور از سهم خدا چیست؟ ..... ص : 154
ص: 155 « للّه » ذکر سهمی براي خدا به عنوان
به خاطر اهمیت بیشتر روي اصل مسأله خمس و تأکید و تثبیت ولایت و حاکمیت پیامبر و رهبر حکومت اسلامی است، یعنی همان
گونه که خداوند سهمی براي خویش قرار داده و خود را سزاوارتر به تصرف در آن دانسته است پیامبر و امام را نیز به همان گونه،
حق ولایت و سرپرستی و تصرف داده، و گر نه سهم خدا در اختیار پیامبر قرار خواهد داشت و در مصارفی که پیامبر یا امام صلاح
میداند صرف میگردد، و خداوند نیاز به سهمی ندارد
سورة الأنفال( 8): آیۀ 42 ..... ص : 155
روز جنگ بدر) در آیه قبل آمده بود جزئیات دیگري از این جنگ را به ) « یوم الفرقان » (آیه 42 )- قرآن به تناسب سخنی که از
خاطر مسلمانان میآورد تا به اهمیت این نعمت پیروزي بیشتر واقف شوند.
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیا وَ ) « آن روز شما در طرف پایین و (نزدیک مدینه) قرار داشتید و آنها در طرف بالا و دورتر » : نخست میگوید
هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوي).
در این میدان مسلمانان در سمت شمالی که نزدیکتر به مدینه است قرار داشتند، و دشمنان در سمت جنوبی که دورتر است.
وَ) « کاروانی را که شما در تعقیب آن بودید (کاروان تجارتی قریش و ابو سفیان) در نقطه پایینتري قرار داشت » : سپس میگوید
الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ).
از همه اینها گذشته تعداد نفرات و امکانات جنگی مسلمانان در مقابل دشمن از هر نظر کمتر و ضعیفتر بود و در سطح پایینتري
شرایط چنان بود که اگر از قبل آگاهی داشتید و میخواستید در این » : قرار داشتند و دشمن در سطح بالاتر، لذا قرآن اضافه میکند
وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ). ) « زمینه با یکدیگر وعده و قراردادي بگذارید حتما گرفتار اختلاف در این میعاد میشدید
زیرا بسیاري از شما تحت تأثیر وضع ظاهري و موقعیت ضعیف خود در مقابل دشمن قرار میگرفتید و با چنین جنگی اصولا
مخالفت میکردید.
وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ ) « تا کاري را که میبایست انجام گیرد تحقّق بخشد » ولی خداوند شما را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد
أَمْراً کانَ مَفْعُولًا).
تا در پرتو این پیروزي غیر منتظره و معجزآسا حق از باطل شناخته شود ص: 156
لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَۀٍ ) « و آنها که گمراه میشوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را میپذیرند با آگاهی و دلیل آشکار »
وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَۀٍ).
وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ). ) « خداوند شنوا و داناست » : و در پایان میگوید
فریاد استغاثه شما را شنید و از نیّاتتان با خبر بود و به همین دلیل شما را یاري کرد تا بر دشمن پیروز شدید.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 43 ..... ص : 156
(آیه 43 )- پیامبر صلّی اللّه علیه و آله قبلا صحنهاي از نبرد را در خواب دید که تعداد کمی از و دشمنان در مقابل مسلمانان حاضر
شدهاند، این خواب را براي مسلمانان نقل کرد و موجب تقویت روحیه و اراده آنها در پیشروي به سوي میدان بدر گردید.
صفحه 162 از 529
در آن زمان » : در این آیه اشاره به فلسفه این موضوع و نعمتی که خداوند از این طریق به مسلمانان ارزانی داشت میکند، میگوید
إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ ) « خداوند در خواب عدد دشمنان را به تو کم نشان داد و اگر آنها را زیاد نشان میداد مسلما به سستی میگرائیدید
فِی مَنامِکَ قَلِیلًا وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ).
و گروهی موافق رفتن به میدان و گروهی مخالف میشدید (وَ لَتَنازَعْتُمْ « کارتان به اختلاف میکشید » و نه تنها سست میشدید بلکه
فِی الْأَمْرِ).
ولی خداوند (شما را از این سستی و اختلاف کلمه و تنازع و آشفتگی با این خوابی که چهره باطنی را نشان میداد نه ظاهري را) »
وَ لکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ). ) « رهایی بخشید و سالم نگهداشت
إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ). ) « و او از آنچه در درون سینههاست باخبر است » چرا که خداوند از روحیه و باطن همه شما آگاه بود
سورة الأنفال( 8): آیۀ 44 ..... ص : 156
(آیه 44 )- در این آیه مرحله دیگري از مراحل جنگ بدر را یادآور میشود که با مرحله قبل تفاوت بسیار دارد، در این مرحله
مسلمانان در پرتو بیانات گرم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و توجه به وعدههاي الهی، و مشاهده حوادثی از قبیل باران به موقع، براي
رفع تشنگی، و سفت شدن شنهاي روان در میدان نبرد، روحیه تازهاي پیدا کردند آن چنان که انبوه لشکر دشمن در نظر آنها کم
وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ برگزیده ) « و در آن هنگام خداوند آنها را به هنگام آغاز نبرد در نظر شما کم جلوه داد » : جلوه کرد، لذا میگوید
تفسیر نمونه، ج 2، ص: 157
إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا)
.ولی دشمن چون از روحیه و این موقعیت مسلمانان آگاه نبود به همین دلیل به ظاهر جمعیت نگاه میکرد و ناچیز در نظرش جلوه
وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ). ) « و شما را در نظر آنها کم جلوه میداد » : مینمود، حتی کمتر از آنچه بودند لذا میگوید
همه اینها به خاطر آن بود که » : و این دو موضوع اثر عمیقی در پیروزي مسلمانان داشت، لذا قرآن به دنبال جملههاي فوق میگوید
لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا). ) « خداوند موضوعی را که در هر حال میبایست تحقق یابد انجام دهد
همه کارها و همه چیز در این عالم به فرمان و خواست او بر » ، نه تنها این جنگ طبق آنچه خداوند میخواست پایان گرفت
و اراده او در همه چیز نفوذ دارد (وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ). « میگردد
سورة الأنفال( 8): آیۀ 45 ..... ص : 157
(آیه 45 )- شش دستور دیگر در زمینه جهاد! در این آیه و آیه بعد شش دستور مهم به مسلمانان داده شده است:
اي کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که گروهی از دشمنان را در برابر خود در میدان نبرد ببینید ثابت قدم » : -1 نخست میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ فِئَۀً فَاثْبُتُوا)، یعنی دیگر از نشانههاي بارز ایمان ثابت قدم در همه زمینهها مخصوصا در پیکار با ) « باشید
دشمنان حق است.
وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ). ) « خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار و پیروز شوید » -2
شک نیست که منظور از یاد خدا تنها ذکر لفظی نیست، بلکه خدا را در درون جان حاضر دیدن است، این توجه به خدا روحیه
سرباز مجاهد را تقویت میکند و در پرتو آن احساس مینماید که در میدان مبارزه تنها نیست، تکیهگاه نیرومندي دارد که هیچ
قدرتی در برابر آن مقاومت نمیکند، و اگر هم کشته شود به بزرگترین سعادت، یعنی سعادت شهادت رسیده است.
صفحه 163 از 529
سورة الأنفال( 8): آیۀ 46 ..... ص : 157
(آیه 46 )- سوم: یکی دیگر از مهمترین برنامههاي مبارزه، توجه به مسأله رهبري و اطاعت از دستور پیشوا و رهبر است همان
دستوري که اگر انجام ص: 158
« و فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید » : نمیگرفت جنگ بدر به شکست کامل مسلمانان منتهی میشد، لذا در این آیه میگوید
(وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).
وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا). ) « و از پراکندگی و نزاع بپرهیزید تا سست نشوید » -4
زیرا کشمکش و نزاع و اختلاف مجاهدان در برابر دشمن نخستین اثرش سستی و ناتوانی و ضعف در مبارزه است.
وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ). ) « و نتیجه این سستی و فتور از میان رفتن قدرت و قوّت و هیبت و عظمت شماست »
استقامت کنید که خداوند با استقامت » : -5 سپس دستور به استقامت در برابر دشمنان و در مقابل حوادث سخت داده، میگوید
وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ). ) « کنندگان است
تفاوت میان ثبات قدم (دستور اول) و استقامت و صبر (دستور پنجم) از این نظر است که ثبات قدم بیشتر جنبه جسمانی و ظاهري
دارد، در حالی که استقامت و صبر بیشتر جنبههاي روانی باطنی را شامل میشود.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 47 ..... ص : 158
(آیه 47 )- ششم: در این آیه مسلمانان را از پیروي کارهاي ابلهانه و اعمال غرورآمیز و بیمحتوا و سر و صداهاي توخالی و بیمعنی
و مانند کسانی نباشید که از سرزمین خود از » : باز میدارد، و با اشاره به جریان کار ابو جهل و طرز افکار او و ادیانش میفرماید
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً ) « روي غرور و هوي پرستی و خود نمایی در برابر مردم (بسوي میدان بدر) خارج شدند
وَ رِئاءَ النَّاسِ).
و سر انجام شکست خوردند (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ). هم هدفشان نامقدّس بود و « همانها که (مردم را) از راه خدا باز میداشتند »
هم وسایل رسیدنشان به این هدف.
وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ). ) « خداوند به کارهایی که این گونه افراد انجام میدهند محیط است و از اعمالشان باخبر »
سورة الأنفال( 8): آیۀ 48 ..... ص : 158
اشاره
(آیه 48 )- مشرکان و منافقان و وسوسههاي شیطانی: در اینجا صحنه دیگري از جنگ بدر ترسیم شده است. برگزیده تفسیر نمونه،
ج 2، ص: 159
تا به کردههاي خود خوشبین و دلگرم و « و در آن روز شیطان اعمال آنها را در برابرشان آرایش و زینت داد » : نخست میگوید
امیدوار باشند (وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).
تزیین و آرایش شیطان این چنین است که از طریق تحریک شهوات و هوسها و صفات زشت و ناپسند انسان چهره عملش را در
نظرش آن چنان جلوه میدهد که سخت مجذوب آن میشود.
صفحه 164 از 529
و « و به آنها چنین میفهماند که (با داشتن این همه نفرات و ساز و برگ جنگی) هیچ کس از مردم امروز بر شما غالب نخواهد شد »
شما ارتشی شکست ناپذیرید (وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ).
و همچون یک همسایه وفادار و دلسوز به موقع لزوم از هیچ گونه حمایتی دریغ « من نیز همسایه شما و در کنار شما هستم » به علاوه
ندارم (وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ).
اما به هنگامی که دو لشکر با هم درآویختند (و فرشتگان به حمایت لشکر توحید برخاستند نیروي ایمان و پایمردي مسلمانان را »
فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلی عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَرِيءٌ ) « مشاهده کرد) به عقب باز گشت و صدا زد من از شما [مشرکان] بیزارم
مِنْکُمْ).
گفت: » : و براي این عقبگرد وحشتناك خویش دو دلیل آورد: نخست این که
إِنِّی أَري ما لا تَرَوْنَ). ) « من چیزي میبینم که شما نمیبینید
من به خوبی آثار پیروزي را در چهرههاي مسلمانان با ایمان مینگرم، و آثار حمایت الهی و یاري فرشتگان را در آنها مشاهده
میکنم.
إِنِّی أَخافُ اللَّهَ). ) « و آن را به خوبی نزدیک میبینم « من از مجازات دردناك پروردگار در این صحنه میترسم » : دیگر این که
وَ اللَّهُ شَدِیدُ ) « کیفر خداوند شدید و سخت است » مجازات خداوند هم چیز سادهاي نیست که بتوان در برابرش مقاومت کرد بلکه
الْعِقابِ).
آیا شیطان از طریق وسوسه یا از طریق تشکل ظاهر شد؟ ..... ص : 159
جمعی از مفسران معتقدند که شیطان به شکل انسانی مجسّم شد و در برابر آنها آشکار گردید، ص:
160
« سراقۀ بن مالک » در روایتی میخوانیم: قریش به هنگامی که تصمیم راسخ براي حرکت به سوي میدان بدر گرفت ابلیس در چهره
که از سرشناسهاي قبیله بنی کنانه بود به سراغشان آمد و به آنها اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم و کسی بر شما غالب
نخواهد شد و در میدان بدر شرکت کرد.
قبلا خواندیم. « دار الندوه » در « نجد » نظیر آن را نیز در داستان هجرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و آمدن پیرمردي در شکل مردي از
سورة الأنفال( 8): آیۀ 49 ..... ص : 160
در آن » : (آیه 49 )- در این آیه اشاره به روحیه جمعی از طرفداران لشکر شرك و بت پرستی در صحنه بدر میکند و میگوید
إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ ) « هنگام منافقان و آنهایی که در دل آنها بیماري بود میگفتند: این مسلمانان را دینشان مغرور ساخته است
الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ).
هر کس بر » : ولی آنها بر اثر عدم ایمان و عدم آگاهی از الطاف پروردگار و امدادهاي غیبی او از این حقیقت آگاهی ندارند که
خدا توکّل کند (و پس از بسیج تمام نیروهایش خود را به او بسپارد خداوند او را یاري خواهد کرد، چه این که خداوند قادري
است که هیچ کس در مقابل او یاراي مقاومت ندارد، و حکیمی است که ممکن نیست دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد)
وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ). ) « چرا که خداوند قدرتمند و حکیم است
اشاره به گروه منافقان مدینه است، یا منافقانی که در مدینه به صفوف مسلمانان پیوسته بودند و یا آنها که « بیمار دلان » و « منافقان »
صفحه 165 از 529
در مکّه ظاهرا ایمان آوردهاند، ولی از هجرت به مدینه سرباز زدند و در میدان بدر به صفوف مشرکان پیوسته، و به هنگامی که
کمی نفرات مسلمانان را در برابر لشکر کفر دیدند و گفتند این جمعیت مسلمانان فریب دین و آیین خود را خوردند و به این میدان
گام گذاردند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 50 ..... ص : 160
و» : (آیه 50 )- این آیه صحنه مرگ کفار و پایان زندگی شومشان را مجسم میکند، نخست روي سخن را به پیامبر کرده، میگوید
اگر ببینی وضع عبرت انگیز کفار را به هنگامی که فرشتگان مرگ به صورت و پشت آنها میزنند و به آنها گویند عذاب
به حال آنان تأسف خواهی خورد (وَ لَوْ تَري ص: 161 « سوزندهاي را بچشید
إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَۀُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ).
آیه فوق اشاره به فرشتگان مرگ، و لحظه قبض روح و مجازات دردناکی است که در این لحظه بر دشمنان حق و گنهکاران
بیایمان وارد میسازند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 51 ..... ص : 161
این مجازات دردناك (که هم اکنون میچشید) به خاطر اموري است که » : ( آیه 51 )- سپس میگوید به آنها گفته میشود
ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ). ) « دستهایتان پیش از شما فراهم ساخته و به این جهان فرستاده است
و هرگونه مجازات و کیفري در این جهان و « خداوند هیچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمیدارد » : و در آخر آیه اضافه میکند
جهان دیگر دامان آنها را بگیرد از ناحیه خود آنهاست وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ).
سورة الأنفال( 8): آیۀ 52 ..... ص : 161
در باره اقوام و ملتها اشاره شده. « سنت همیشگی الهی » (آیه 52 )- یک سنت تغییر ناپذیر: در این آیه و دو آیه بعد به یک
کَ دَأْبِ آلِ ) « همانند حال نزدیکان فرعون و آنها که پیش از او بودند میباشد » نخست میگوید: چگونگی حال مشرکان قریش
فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ). ) « آنها آیات خدا را انکار کردند خداوند آنها را به گناهانشان کیفر داد »
إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ). ) « زیرا خداوند قوي و با قدرت است و کیفرش شدید است »
بنابراین تنها قریش و مشرکان و بت پرستان مکّه نبودند که با انکار آیات الهی و لجاجت در برابر حق و درگیري با رهبران راستین
انسانیت گرفتار کیفر گناهانشان شدند، این یک قانون جاودانی و عمومی است.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 53 ..... ص : 161
اینها همه به خاطر آن است که خداوند هر » : (آیه 53 )- سپس این موضوع را با ذکر ریشه اساسی مسأله، روشنتر میسازد و میگوید
نعمت و موهبتی را به قوم و ملتی ببخشد هیچ گاه آن را دگرگون نمیسازد مگر این که خود آن جمعیت دگرگون شوند و تغییر
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَۀً أَنْعَمَها ص: 162 ) « یابند و خداوند شنوا و داناست
عَلی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)
صفحه 166 از 529
.به تعبیر دیگر فیض رحمت خدا بیکران و عمومی و همگانی است ولی به تناسب شایستگیها و لیاقتها به مردم میرسد. چنانچه
نعمتهاي الهی را وسیلهاي براي تکامل خویش ساختند و شکر آن را که همان استفاده صحیح است به جا آوردند، نعمتش را پایدار
بلکه افزون میسازد اما هنگامی که این مواهب وسیلهاي براي طغیان و ظلم و ناسپاسی و آلودگی گردد در این هنگام نعمتها را
میگیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت میکند، بنابراین دگرگونیها همواره از ناحیه ماست و گر نه مواهب الهی زوال ناپذیر
است.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 54 ..... ص : 162
(آیه 54 )- در تعقیب این هدف بار دیگر قرآن اشاره به حال قدرتمندانی همانند فرعونیان و گروهی دیگر از اقوام پیشین میکند و
همچون وضع و حالت » میگوید: وضع حال و عادت بت پرستان در مورد سلب نعمتها و گرفتاري در چنگال کیفرهاي سخت
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ). ) « فرعونیان و اقوام پیشین بود
« آنها نیز آیات پروردگارشان را (که به منظور هدایت و تقویت و سعادت آنان نازل شده بود) تکذیب کرده و زیر پا گذاشتند »
(کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ).
فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ). ) « ما هم به خاطر گناهانشان هلاکشان کردیم »
وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ). ) « و فرعونیان را در میان امواج غرق ساختیم »
هم نسبت به خویشتن و هم نسبت به دیگران (وَ کُلٌّ کانُوا ظالِمِینَ). « و تمام این اقوام و افرادشان ظالم و ستمگر بودند »
سورة الأنفال( 8): آیۀ 55 ..... ص : 162
(آیه 55 )- شدت عمل در برابر پیمان شکنان: در اینجا به گروه دیگري از دشمنان اسلام که در طول تاریخ پر ماجراي پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله ضربات سختی بر مسلمین وارد کردند و سر انجام نتیجه دردناك آن را چشیدند اشاره میکند.
مدینه بودند که مکرر با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پیمان بستند و پیمان خویش را ناجوانمردانه شکستند. « یهود » این گروه همان
بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی هستند که راه » : نخست آنها را بیارزشترین موجودات زنده این جهان معرفی کرده، میگوید
کفر پیش گرفتند ص: 163
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). ) « و همچنان به آن ادامه میدهند و به هیچ رو ایمان نمیآورند
سورة الأنفال( 8): آیۀ 56 ..... ص : 163
اینها همان کسانی بودند که با آنها عهد و پیمان بستی (که لااقلّ بیطرفی را رعایت کنند و در صدد » (آیه 56 )- سپس میگوید
الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ ) « آزار مسلمانان و کمک به دشمنان اسلام نباشند) ولی آنها هر بار پیمان خود را میشکستند
عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ).
و نه از زیر پا گذاردن اصول انسانی پروا مینمودند (وَ هُمْ لا « و نه از مخالفت فرمان او پرهیز داشتند » نه از خدا شرم میکردند
یَتَّقُونَ).
سورة الأنفال( 8): آیۀ 57 ..... ص : 163
صفحه 167 از 529
اگر آنها را در (میدان) » : (آیه 57 )- در این آیه طرز برخورد با این گروه پیمان شکن و بیایمان و لجوج را چنین بیان میکند که
جنگ بیابی (و اسلحه به دست گیرند و در برابر تو بایستند) آن چنان به آنها حمله کن که جمعیتهایی که پشت سر آنها قرار دارند
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ). ) « (عبرت گیرند و) پراکنده شوند
این دستور به خاطر آن است که دشمنان دیگر و حتی دشمنان آینده عبرت گیرند، و از دست زدن به جنگ خودداري کنند، و
شاید همگی متذکر » همچنین آنها که با مسلمانان پیمانی دارند و یا در آینده پیمانی خواهند بست از نقض پیمان خودداري کنند
لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ). ) « شوند
سورة الأنفال( 8): آیۀ 58 ..... ص : 163
و اگر آنها (در برابر تو در میدان حاضر نشدند ولی قرائن و نشانههایی از آنها ظاهر شده است که در صدد پیمان شکنی » -( (آیه 58
هستند و) بیم آن میرود که دست به خیانت بزنند و پیمان خود را بدون اعلام قبلی یک جانبه نقض کنند، تو پیشدستی کن، و به
وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَۀً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ). ) « آنها اعلام نما که پیمانشان لغو شده است
زیرا خداوند خائنان و کسانی را که در پیمان خویش راه خیانت در پیش » مبادا بدون اعلام الغاء پیمانشان به آنها حمله کنی
إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْخائِنِینَ). ) « میگیرند دوست نمیدارد
ص: 164
سورة الأنفال( 8): آیۀ 59 ..... ص : 164
مبادا آنها که راه کفر پیش » : (آیه 59 )- در این آیه روي سخن را به این گروه پیمان شکن کرده به آنها هشدار داده، میگوید
و از قلمرو قدرت و کیفر ما بیرون رفتهاند (وَ لا یَحْسَ بَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا « گرفتهاند تصور کنند با اعمال خیانت آمیز خود پیروز شدهاند
سَبَقُوا).
و از محیط قدرت ما بیرون نخواهند رفت (إِنَّهُمْ لا یُعْجِزُونَ). « آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد »
سورة الأنفال( 8): آیۀ 60 ..... ص : 164
(آیه 60 )- افزایش قدرت جنگی و هدف آن: به تناسب دستورات گذشته در زمینه جهاد اسلامی، در این آیه به یک اصل حیاتی
که در عصر و زمان باید مورد توجه مسلمانان باشد اشاره میکند، و آن لزوم آمادگی رزمی کافی در برابر دشمنان است.
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ ) « در برابر دشمنان هر قدر توانایی دارید از نیرو و قدرت و اسبهاي ورزیده براي میدان آماده سازید » : نخست میگوید
مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ).
یعنی در انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید به حدّ کافی آمادگی در برابر
هجومهاي احتمالی دشمن داشته باشید.
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا » تعبیر آیه به قدري وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی کاملا تطبیق میکند و اگر این دستور بزرگ اسلامی
به عنوان یک شعار همگانی در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و « اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ
گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگی خود آن را به کار بندند، براي جبران عقب ماندگیشان کافی است.
سیره عملی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان میدهد که آنها براي مقابله با دشمن از هیچ فرصتی غفلت
صفحه 168 از 529
نمیکردند، در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براي حمله به دشمن و به
کار بستن هرگونه تاکتیک جنگی، هیچ مطلب کوچک و بزرگی را از نظر دور نمیداشتند.
سپس قرآن به دنبال این دستور اشاره به هدف منطقی و انسانی این موضوع ص: 165
میکند و میگوید هدف این نیست که مردم جهان و حتی ملت خود را با انواع سلاحهاي مخرب و ویرانگر درو کنید، آبادیها و
زمینها را به ویرانی بکشانید، سرزمینها و اموال دیگران را تصاحب کنید، اصول بردگی و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه
تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ). ) « با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید » هدف این است که
زیرا غالب دشمنان گوششان بدهکار حرف حساب و منطق و اصول انسانی نیست، آنها چیزي جز منطق زور نمیفهمند! سپس اضافه
و با « دشمنان دیگري غیر از اینها نیز دارید که آنها را نمیشناسید ولی خدا میشناسد » میکند، علاوه بر این دشمنانی که میشناسید
افزایش آمادگی جنگی شما آنها نیز میترسند و بر سر جاي خود مینشینند (وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ).
این تعبیر متضمن دستوري براي امروز مسلمانان نیز هست و آن این که تنها نباید روي دشمنان شناخته شده خود تکیه کنند و
آمادگی خویش را در سر حد مبارزه با آنها محدود سازند بلکه دشمنان احتمالی و بالقوه را نیز باید در نظر بگیرند و حد اکثر نیرو
و قدرت لازم را فراهم کنند.
و در پایان این آیه اشاره به موضوع مهم دیگري میکند و آن اینکه تهیه نیرو و قوه کافی و ابزار و اسلحه جنگی، و وسایل مختلف
دفاعی، نیاز به سرمایه مالی دارد، لذا به مسلمانان دستور میدهد که باید با همکاري عمومی این سرمایه را فراهم سازید، و بدانید هر
وَ ما ) « و آنچه در راه خدا انفاق کنید به شما پس داده خواهد شد » چه در این راه بدهید در راه خدا دادهاید و هرگز گم نخواهد شد
تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ).
وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ). ) « و هیچ گونه ستمی بر شما وارد نمیگردد » و تمام آن و بیشتر از آن به شما میرسد
سورة الأنفال( 8): آیۀ 61 ..... ص : 165
و اگر آنها تمایل به صلح » : (آیه 61 )- این آیه که پیرامون صلح با دشمن بحث میکند این حقیقت را روشنتر میسازد، میگوید
نشان دادند تو نیز (دست آنها ص: 166
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها). ) « را عقب نزن) و تمایل نشان ده
و از آنجا که به هنگام امضاي پیمان صلح غالبا افراد، گرفتار تردیدها و دو دلیها میشوند به پیامبر دستور میدهد در قبول پیشنهاد
و بر خدا توکل کن زیرا خداوند » صلح تردیدي به خود راه مده و چنانچه شرایط آن منطقی و عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذیر
وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). ) « هم گفتگوهاي شما را میشنود و هم از نیات شما آگاه است
سورة الأنفال( 8): آیۀ 62 ..... ص : 166
اگر بخواهند تو را فریب دهند (و صلح را مقدمهاي براي ضربه » : (آیه 62 )- ولی با این حال به پیامبر و مسلمانان هشدار میدهد که
غافلگیرانهاي قرار دهند یا هدفشان تأخیر جنگ براي فراهم کردن نیروي بیشتر باشد از این موضوع نگرانی به خود راه مده) زیرا
وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ). ) « خداوند کفایت کار تو را میکند و در همه حال پشتیبان توست
هُوَ الَّذِي ) « اوست که تو را با یاري خود و به وسیله مؤمنان پاکدل تقویت کرد » : سابقه زندگی تو نیز گواه بر این حقیقت است زیرا
أَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ).
صفحه 169 از 529
سورة الأنفال( 8): آیۀ 63 ..... ص : 166
(آیه 63 )- به علاوه این مؤمنان مخلصی که گرد تو را گرفتهاند و از هیچ گونه فداکاري مضایقه ندارند قبلا مردمی از هم پراکنده و
وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ). ) « و در میان دلهاي آنها الفت ایجاد کرد » با یکدیگر دشمن بودند خداوند نور هدایت بر آنها پاشید
سالیان دراز در میان طایفه اوس و خزرج در مدینه جنگ و خونریزي بود و هیچ کس باور نمیکرد روزي آنها دست دوستی و
محبت به سوي هم دراز کنند ولی خداوند قادر متعال این کار را در پرتو اسلام و در سایه نزول قرآن انجام داد.
اگر تمام آنچه را که در روي زمین » سپس اضافه میکند فراهم ساختن این الفت و پیوند دلها از طرق مادي و عادي امکان پذیر نبود
لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ). ) « است خرج میکردي هیچ گاه نمیتوانستی در میان دلهایشان الفت ایجاد کنی
وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ). ص: 167 ) « ولی این خدا بود که در میان آنها به وسیله ایمان الفت ایجاد کرد »
إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ). ) « او توانا و حکیم است » : و در پایان آیه اضافه میکند
عزّت او ایجاب میکند که هیچ کس را یاراي مقاومت در مقابل او نباشد و حکمتش سبب میشود که همه کارهایش روي حساب
باشد و لذا با برنامه حساب شدهاي دلهاي پراکنده را متحد ساخت و در اختیار پیامبرش گذاشت تا نور هدایت اسلام را به وسیله
آنها در همه جهان پخش کند.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 64 ..... ص : 167
اي پیامبر! خداوند و » : (آیه 64 )- در این آیه براي تقویت روحیه پاك پیامبر صلّی اللّه علیه و آله روي سخن را به او کرده، میگوید
و با کمک آنها میتوانی به هدف خود نائل شوي (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ « این مؤمنانی که از تو پیروي میکنند براي حمایت تو کافی هستند
حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).
سورة الأنفال( 8): آیۀ 65 ..... ص : 167
(آیه 65 )- منتظر برابري قوا نباشید: در این آیه و آیه بعد نیز دستورات نظامی و احکام جهاد اسلامی تعقیب میشود. نخست به
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ ) !« اي پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن » رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که
الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ).
آیه فوق اهمیت تبلیغ و تقویت هر چه بیشتر روحیه سربازان را به عنوان یک دستور اسلامی روشن میسازد.
اگر از شما بیست نفر سرباز با استقامت باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد و » : و به دنبال آن دستور دومی میدهد و میگوید
إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَۀٌ ) « اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران غلبه میکنند
یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا).
و به این ترتیب مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر نفرات جنگی با دشمن در یک سطح مساوي قرار گیرند بلکه حتی اگر
عدد آنها یک دهم نفرات دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است.
« این به خاطر آن است که دشمنان بیایمان شما جمعیتی هستند که نمیفهمند » : سپس اشاره به علت این حکم کرده، میگوید
(بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ). ص: 168
شکست » و « عدم آگاهی » یا « پیروزي » و « آگاهی » این تعلیل در آغاز عجیب و شگفتآور به نظر میرسد که چه ارتباطی میان
وجود دارد؟ ولی در واقع رابطه میان این دو بسیار نزدیک و محکم است چه این که مؤمنان، راه خود را به خوبی میشناسند.
صفحه 170 از 529
این مسیر روشن و این آگاهی، به آنان صبر و استقامت و پایمردي میبخشد.
اما افراد بیایمان و یا بت پرستان، درست نمیدانند براي چه میجنگند؟
تنها روي یک عادت تقلید کورکورانه و یا تعصب خشک و بیمنطق به دنبال این مکتب افتادهاند و این تاریکی راه و ناآگاهی از
هدف اعصاب آنها را سست میکند، و توان و استقامتشان را میگیرد، و از آنها موجودي ضعیف میسازد.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 66 ..... ص : 168
هم اکنون خداوند به شما » : (آیه 66 )- اما به دنبال دستور سنگین فوق، خداوند آن را چند درجه تخفیف میدهد و میگوید
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً). ) « تخفیف داد و دانست در میان شما افرادي ضعیف و سست هستند
در این حال اگر از شما صد نفر سرباز با استقامت باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر هزار نفر باشند بر دو » : سپس میگوید
فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَۀٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ). ) « هزار نفر به فرمان خدا پیروز میشوند
وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ). ) « خداوند با صابران است » ولی در هر حال فراموش نکنید که
یعنی هنگامی که مسلمانان گرفتار ضعف و سستی شوند و در میان آنها افراد تازه کار و ناآزموده و ساخته نشده، بوده باشند مقیاس
سنجش همان نسبت دو برابر است، ولی به هنگامی که افراد ساخته شده و ورزیده و قوي الایمان همانند بسیاري از رزمندگان بدر
بوده باشند این نسبت تا ده برابر ترقی میکند.
هر یک از این دو حکم مذکور در دو آیه، مربوط به دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 67 ..... ص : 168
(آیه 67 )- اسیران جنگی: در آیات گذشته قسمتهاي مهمی از احکام جهاد ص: 169
و درگیري با دشمنان بیان شد، در اینجا با ذکر قسمتی از احکام اسراي جنگی این بحث تکمیل میشود.
نخستین مطلب مهمی را که در این زمینه بیان میکند، این است که میگوید:
هیچ پیامبري حق ندارد اسیران جنگی داشته باشد، تا به اندازه کافی جاي پاي خود را در زمین محکم کند و ضربههاي کاري و »
ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْري حَتَّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ). ) « اطمینان بخش بر پیکر دشمن وارد سازد
بنابراین گرفتن اسیر تنها در صورتی مجاز است که اطمینان کامل از پیروزي بر دشمن حاصل شود در غیر این صورت باید با
ضربات قاطع و کوبنده و پیدرپی قدرت و نیروي دشمن مهاجم را از کار بیاندازند. اما به محض حصول اطمینان از این موضوع،
هدف انسانی ایجاب میکند که دست از کشتن بر دارند و به اسیر کردن قناعت کنند.
شما تنها به فکر جنبههاي مادي هستید و » : سپس آن گروه را که بر خلاف این دستور رفتار کردند مورد ملامت قرار داده و میگوید
تُرِیدُونَ عَرَضَ ) « متاع ناپایدار دنیا را میخواهید، در حالی که خداوند سراي جاویدان و سعادت همیشگی را براي شما میخواهد
الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ).
بنابراین نباید به خاطر منافع آنی و زود گذر، منافع مستمر آینده را به خطر افکند! و در پایان آیه میفرماید: دستور فوق در واقع
وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ) « و خداوند عزیز و حکیم است » آمیختهاي از عزّت و پیروزي و حکمت و تدبیر است، چون از ناحیه خداوند صادر شده
حَکِیمٌ).
سورة الأنفال( 8): آیۀ 68 ..... ص : 169
صفحه 171 از 529
(آیه 68 )- در این آیه بار دیگر به ملامت و توبیخ کسانی که براي تأمین منافع زود گذر مادّي مصالح مهمّ اجتماعی را به خطر
لَوْ لا ) « اگر فرمان سابق خدا نبود عذاب و کیفر بزرگی به خاطر اسیرانی که گرفتید به شما میرسید » : افکندند، پرداخته، میگوید
کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).
ولی همان گونه که در آیات دیگر قرآن تصریح شده، سنّت پروردگار این است که نخست احکام را تبیین میکند سپس متخلّفین
را کیفر میدهد.
ص: 170
سورة الأنفال( 8): آیۀ 69 ..... ص : 170
شده است. « فداء » (آیه 69 )- در این آیه اشاره به یکی دیگر از احکام اسیران جنگی و آن مسأله گرفتن
بعد از پایان جنگ بدر و گرفتن اسیران جنگی گروه انصار به پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله عرض کردند ما هفتاد نفر را کشته و هفتاد
بگیریم (پیامبر صلّی اللّه علیه و « فداء » نفر را اسیر کردیم و اینها از قبیله تو و اسیران تواند، آنها را به ما ببخش تا در برابر آزادي آنها
در مقابل آزادي اسیران داد. « فداء » آله در انتظار نزول وحی آسمانی در این باره بود) آیه نازل شد و اجازه گرفتن
به هر حال آیه مورد بحث به مسلمانان اجازه میدهد که از این غنیمت جنگی (یعنی مبلغی را که در برابر آزادي اسیران میگرفتند)
فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَیِّباً). ) « از آنچه به غنیمت گرفتهاید، حلال و پاکیزه بخورید و بهره گیرید » : استفاده کنند و میگوید
سایر غنایم را نیز شامل شود. « فداء » این جمله ممکن است معنی وسیعی داشته باشد، و علاوه بر موضوع
وَ اتَّقُوا اللَّهَ). ) « تقوا را پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید » : سپس به آنها دستور میدهد که
اشاره به این که مباح بودن این گونه غنایم نباید سبب شود که هدف مجاهدین در میدان جهاد جمع غنیمت و یا گرفتن اسیر به
باشد. و اگر در گذشته چنین نیات زشتی در دل داشتند، بیرون کنند. « فداء » خاطر
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « خداوند آمرزنده و مهربان است » : در پایان آیه نسبت به گذشته وعده عفو و آمرزش داده، میگوید
سورة الأنفال( 8): آیۀ 70 ..... ص : 170
(آیه 70 )- مسأله مهمی که در مورد اسیران جنگی وجود دارد موضوع اصلاح و تربیت و هدایت آنهاست.
لذا در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که اسیران را با بیان دلگرم کنندهاي به سوي ایمان و اصلاح روش خود
اي پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند در دلهاي شما خیر و نیکی بداند » : دعوت و تشویق کند، میگوید
ص: 171
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْري إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ ) « بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما میبخشد
خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ).
در جمله اول همان ایمان و پذیرش اسلام است و منظور از آن در جمله بعد پاداشهاي مادي و معنوي است که « خَیْراً » منظور از کلمه
در سایه اسلام و ایمان عاید آنها میشود.
و گناهانی را که در سابق و قبل از پذیرش اسلام مرتکب شدید، » علاوه بر این پاداشها لطف دیگري نیز در باره شما کرده
وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « میبخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است
صفحه 172 از 529
سورة الأنفال( 8): آیۀ 71 ..... ص : 171
(آیه 71 )- و از آنجا که ممکن بود بعضی از اسیران از این برنامه سوء استفاده کنند و با اظهار اسلام به قصد خیانت و انتقامجویی در
صفوف مسلمانان درآیند، در این آیه هم به آنها اخطار میکند، و هم به مسلمانان هشدار میدهد و میگوید:
وَ إِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا ) « و اگر بخواهند به تو خیانت کنند چیز تازهاي نیست، آنها پیش از این هم به خدا خیانت کردند »
اللَّهَ مِنْ قَبْلُ).
چه خیانتی از این بالاتر که نداي فطرت را نشنیده گرفته و حکم عقل را پشت سر انداختند، و براي خدا شریک و شبیه قائل شدند.
فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ). ) « خداوند تو و یارانت را بر آنها پیروز کرد » : ولی اینها نباید فراموش کنند که
در آینده نیز اگر راه خیانت را بپویند به پیروزي نخواهند رسید.
خداوند علیم و حکیم » خداوند از نیات آنها آگاه است و دستوراتی را که در باره اسیران داده است بر طبق حکمت میباشد، زیرا
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). ) « است
سورة الأنفال( 8): آیۀ 72 ..... ص : 171
و « انصار » و « مهاجرین » 75 ) که آخرین فصل سوره انفال است بحثی را در باره - (آیه 72 )- چهار گروه مختلف: سلسله آیات ( 72
گروههاي دیگر مسلمین و ارزش وجودي هر یک از آنان، مطرح کرده و بحثهاي گذشته پیرامون جهاد و مجاهدان را بدین وسیله
تکمیل میکند.
در این آیات سخن از پنج گروه که چهار گروه آن از مسلمانان و یک گروه از ص: 172
غیر مسلمانانند به میان آمده است: آن چهار گروه عبارتند از:
-1 مهاجرین نخستین.
-2 انصار و یاران مدینه.
-3 آنها که ایمان آوردند ولی مهاجرت نکردند.
-4 آنها که بعدا ایمان آوردند و به مهاجران پیوستند.
کسانی که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد نمودند و کسانی که » : در این آیه میگوید
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ ) « پناه دادند و یاري کردند اولیاء و هم پیمان و مدافعان یکدیگرند
اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ).
براي گروه نخست چهار صفت بیان کرده اول ایمان، دوم هجرت و سوم جهاد مالی و اقتصادي و چهارم جهاد با خون و جان
پناه دادن) دوم یاري کردن. ) « ایواء » دو صفت ذکر شده نخست « انصار » خویش در راه خدا و در مورد
بود و هیچ کدام از دیگري بینیاز نبود. « پود » و دیگري به منزله « تار » در حقیقت این دو گروه در بافت جامعه اسلامی یکی به منزله
و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند (و به جامعه نوین شما نپیوستند) هیچ گونه » : سپس به گروه سوم اشاره کرده، میگوید
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ ) « ولایت و تعهد و مسؤولیتی در برابر آنها نداریم تا اقدام به هجرت کنند
حَتَّی یُهاجِرُوا).
هرگاه این » : و در جمله بعد تنها یک نوع حمایت و مسؤولیت را استثنا کرده و آن را در باره این گروه اثبات میکند و میگوید
گروه (مؤمنان غیر مهاجر) از شما به خاطر حفظ دین و آئینشان یاري بطلبند (یعنی تحت فشار شدید دشمنان قرار گیرند) بر شما
صفحه 173 از 529
وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ). ) « لازم است که به یاري آنها بشتابید
إِلَّا عَلی قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ). ) « مگر زمانی که مخالفان آنها جمعیتی باشند که میان شما و آنان پیمان ترك مخاصمه بسته شده »
ص: 173
و خداوند به آنچه انجام میدهید بصیر و » : و در پایان آیه براي رعایت حدود این مسؤولیتها و دقت در انجام این مقررات میگوید
وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ). ) « بیناست
همه اعمال شما را میبیند و از تلاشها و کوششها و مجاهدتها و احساس مسؤولیتها آگاه است، همچنین از بیاعتنایی و سستی و
تنبلی و عدم احساس مسؤولیت در برابر این وظایف بزرگ با خبر میباشد!.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 73 ..... ص : 173
آنها که کافر شدند » : (آیه 73 )- در این آیه به نقطه مقابل جامعه اسلامی، یعنی جامعه کفر و دشمنان اسلام اشاره کرده و میگوید
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ). ) « بعضی اولیاي بعضی دیگرند
یعنی پیوند آنها تنها با خودشان است، و شما حق ندارید با آنها پیوندي داشته باشید، و از آنها حمایت کنید و یا آنها را به حمایت
خود دعوت نمایید.
اگر این دستور مهم را نادیده بگیرید، فتنه و فساد عظیمی در زمین و در محیط جامعه شما به » : سپس به مسلمانان هشدار میدهد که
إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَۀٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ). ) « وجود خواهد آمد
چه فتنه و فسادي از این بالاتر که خطوط پیروزي شما محو میگردد و دسائس دشمنان در جامعه شما کارگر میشود.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 74 ..... ص : 173
(آیه 74 )- در این آیه بار دیگر روي اهمیت مقام مهاجران و انصار و موقعیت و تأثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی
آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که پناه » : تکیه کرده و از آنها به این گونه تقدیر میکند
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَ َ ص رُوا ) « دادند و یاري کردند، مؤمنان حقیقی و راستین هستند
أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَ  قا).
زیرا در روزهاي سخت و دشوار و ایام غربت و تنهایی اسلام هر یک به نوعی به یاري آیین خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
شتافتند.
لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ). برگزیده تفسیر ) « آنها (به خاطر این فداکاریهاي بزرگ) آمرزش و روزي شایستهاي خواهند داشت » و
نمونه، ج 2، ص: 174
هم در پیشگاه خدا و جهان دیگر از مواهب بزرگی برخوردارند و هم بهرهاي شایسته از عظمت و امنیت و آرامش در این جهان
خواهند داشت.
سورة الأنفال( 8): آیۀ 75 ..... ص : 174
آنها که بعد از این ایمان بیاورند و » : اشاره کرده، میگوید « مهاجران بعدي » (آیه 75 )- در این آیه، به چهارمین گروه مسلمانان یعنی
وَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ). ) « هجرت کنند و با شما در جهاد شرکت جویند آنها نیز از شمایند
صفحه 174 از 529
یعنی جامعه اسلامی یک جامعه مدار بسته و انحصاري نیست، بلکه درهایش به سوي همه مؤمنان و مهاجران و مجاهدان آینده نیز
گشوده است.
خویشاوندان (نیز) نسبت به یکدیگر و در » : و در پایان آیه اشاره به ولایت و اولویت خویشاوندان نسبت به یکدیگر کرده، میگوید
وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ). ) « احکامی که خداوند بر بندگانش مقرر داشته اولویت دارند
در حقیقت در آیات گذشته سخن از ولایت و اولویت عمومی مسلمانان نسبت به یکدیگر بود و در این آیه تأکید میکند که این
ولایت و اولویت در مورد خویشاوندان به صورت قویتر و جامعتري است، زیرا خویشاوندان مسلمان علاوه بر ولایت ایمان و هجرت،
ولایت خویشاوندي نیز دارند.
و در آخرین جمله این آیه که آخرین جمله سوره انفال است، میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ). ) « خداوند به هر چیزي داناست »
و مسائل مربوط به « احکام اسیران جنگی » و « صلح » و « نظام جهاد » و « غنائم جنگی » و « انفال » و تمامی احکامی را که در زمینه
و مانند آن در این سوره نازل کرده است همه را روي حساب و برنامه دقیقی بیان نموده که با روح جامعه انسانی و « هجرت »
« پایان سوره انفال » عواطف بشري و مصالح همه جانبه آنها کاملا منطبق است
ص: 175
سوره توبه [ 9] ..... ص : 175
اشاره
نازل شده و 129 آیه است. « مدینه » این سوره در
توجه به این نکات قبل از تفسیر سوره لازم است: ..... ص : 175
-1 نامهاي این سوره: ..... ص : 175
است. « فاضحه » و « توبه » و « برائت » مفسران براي این سوره نامهاي زیادي که بالغ بر ده نام میشود ذکر کردهاند، که از همه معروفتر
-2 تاریخچه نزول سوره: ..... ص : 175
این سوره آخرین سوره یا از آخرین سورههایی است که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مدینه نازل گردید، آغاز نزول آن را در
سال نهم هجرت میدانند، و قسمتی از آن پیش از جنگ تبوك، و قسمتی به هنگام آمادگی براي جنگ، و بخش دیگري از آن
پس از مراجعت از جنگ نازل شده است.
آیات آغاز این سوره که پیرامون وضع باقیمانده مشرکان بود در مراسم حج به وسیله امیر مؤمنان علی علیه السّلام به مردم ابلاغ شد.
-3 محتواي سوره: ..... ص : 175
صفحه 175 از 529
قسمت مهمی از این سوره پیرامون باقیمانده مشرکان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها، و الغاء پیمانهایی است که با مسلمانان
داشتند.
قسمت مهم دیگري از این سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن میگوید، و به مسلمانان شدیدا هشدار میدهد و نشانههاي
منافقان را بر میشمرد.
بخش دیگري از این سوره پیرامون اهمیت جهاد در راه خدا و اتحاد صفوف است. ص: 176
بخش مهم دیگري از این سوره به عنوان تکمیل بحثهاي گذشته از انحراف اهل کتاب (یهود و نصاري) از حقیقت توحید، و
انحراف دانشمندانشان از وظیفه رهبري و روشنگري سخن میگوید.
و از آنجا که جامعه اسلامی در آن روز نیازهاي مختلفی پیدا کرده بود، که میبایست برطرف گردد، به همین مناسبت بحثی از
زکات، و پرهیز از تراکم و کنز ثروت، و لزوم تحصیل علم، و وجوب تعلیم افراد نادان را یادآور میشود.
علاوه بر مباحث فوق، مباحث دیگري مانند داستان هجرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، مسأله ماههاي حرام که جنگ در آن ممنوع
است، موضوع گرفتن جزیه از اقلیتهاي دینی و امثال آن به تناسب مطرح گردیده است.
اهمیت نکات مختلفی که در این سوره به آن اشاره شده به قدري زیاد است که از پیامبر نقل شده که فرمود: سوره برائت و توحید با
هفتاد هزار صف از صفوف ملائکه بر من نازل گردید و هر کدام اهمیت این دو سوره را توصیه میکردند!
ندارد؟ ..... ص : 176 « بسم الله » -4 چرا این سوره
پاسخ این سؤال را چگونگی شروع این سوره به ما میدهد، زیرا این سوره در واقع با اعلان جنگ به دشمنان پیمان شکن، و اظهار
برائت و بیزاري و پیش گرفتن یک روش محکم و سخت در مقابل آنان آغاز شده است، و روشنگر خشم خداوند نسبت به این
که نشانه صلح و دوستی و محبت و بیان کننده صفت رحمانیت و رحیمیت خداست، « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » گروه است و با
تناسب ندارد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 1 .... ص : 177
(آیه 1)- پیمانهاي مشرکان الغاء میشود! در محیط دعوت اسلام گروههاي مختلفی وجود داشتند. گروهی با پیامبر صلّی اللّه علیه و
آله هیچ گونه پیمانی نداشتند، و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مقابل آنها نیز هیچ گونه تعهدي نداشت.
و مانند آن پیمان ترك مخاصمه با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بسته بودند. در این میان بعضی از « حدیبیه » گروههاي دیگري در
طوائفی که با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پیمان بسته بودند، یک جانبه و بدون هیچ مجوزي پیمانشان را به خاطر همکاري آشکار با
دشمنان اسلام شکستند، و یا در صدد از میان بردن رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برآمدند. ص: 177
این اعلام » : این آیه به تمام مشرکان- بت پرستان- اعلام میکند که: هرگونه پیمانی با مسلمانان داشتهاند، لغو خواهد شد، میگوید
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ ) « برائت و بیزاري خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بستهاید، میباشد
الْمُشْرِکِینَ).
از روایات اسلامی استفاده میشود که علی علیه السّلام مأمور شد در آن روز چهار موضوع را به مردم ابلاغ کند:
-1 الغاي پیمان مشرکان.
-2 عدم حق شرکت آنها در مراسم حجّ در سال آینده.
صفحه 176 از 529
-3 ممنوع بودن طواف افراد عریان و برهنه که تا آن زمان در میان مشرکان رائج بود.
-4 ممنوع بودن ورود مشرکان در خانه خدا.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 2 ..... ص : 177
(آیه 2)- سپس براي آنها یک مهلت چهار ماهه قائل میشود، که در این مدت بیاندیشند، و وضع خود را روشن سازند، و پس از
چهار ماه در زمین آزادانه به هر کجا » : انقضاي چهار ماه یا باید دست از آیین بت پرستی بکشند و یا آماده پیکار گردند، میگوید
فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَۀَ أَشْهُرٍ). ) « میخواهید بروید
اما بدانید که شما نمیتوانید خداوند را ناتوان سازید، و از قلمرو قدرت او بیرون » ولی بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد
وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ). ) « روید
وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْکافِرِینَ). ) « خداوند کافران مشرك و بت پرست را سر انجام خوار و رسوا خواهد ساخت » : و نیز بدانید که
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 3 ..... ص : 177
(آیه 3)- آنها که پیمانشان محترم است: قرآن بار دیگر موضوع الغاي پیمانهاي مشرکان را با تأکید بیشتري عنوان کرده و حتی
این اعلامی است از طرف خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حج اکبر (روز عید » : تاریخ اعلام آن را تعیین میکند و میگوید
وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ ) « قربان) که خداوند و فرستاده او از مشرکان بیزارند
رَسُولُهُ). ص: 178
در حقیقت خداوند میخواهد با این اعلام عمومی در سرزمین مکّه و آن هم در آن روز بزرگ راههاي بهانه جویی دشمن را ببندد
و زبان بدگویان را قطع کند تا نگویند ما را غافلگیر ساختند و ناجوانمردانه به ما حمله کردند.
اگر » : سپس روي سخن را به خود مشرکان کرده و از طریق تشویق و تهدید براي هدایت آنها کوشش میکند، نخست میگوید
فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ). ) « توبه کنید (و به سوي خدا باز گردید و دست از آیین بت پرستی بردارید) به نفع شماست
یعنی قبول آیین توحید به نفع شما و جامعه شما و دنیا و آخرت خودتان است و اگر نیک بیندیشید همه نابسامانیهایتان در پرتو آن،
سامان مییابد، نه این که سودي براي خدا و پیامبر در برداشته باشد.
اگر (از این فرمان که ضامن سعادت خودتان است) سرپیچی کنید بدانید » : بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار میدهد که
و از قلمرو قدرت او بیرون روید (وَ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ). « هرگز نمیتوانید خداوند را ناتوان سازید
کافران بت پرست را به عذاب دردناك » : و در پایان آیه به کسانی که با سرسختی مقاومت میکنند اعلام خطر مینماید و میگوید
وَ بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِیمٍ). ) « بشارت ده
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 4 ..... ص : 178
(آیه 4)- این الغاي یک جانبه پیمانهاي مشرکان، مخصوص کسانی بود که نشانههایی بر آمادگی براي پیمان شکنی از آنها ظاهر
مگر آن دسته از مشرکین که با آنها پیمان بستهاید و هیچ گاه بر » : شده بود، لذا در این آیه یک گروه را استثنا کرده، میگوید
إِلَّا الَّذِینَ ) « خلاف شرایط پیمان گام برنداشتند و کم و کسري در آن ایجاد نکردند، و نه احدي را بر ضد شما تقویت نمودند
عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً).
صفحه 177 از 529
زیرا خداوند پرهیزکاران (و » ( فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ ) « در مورد این گروه تا پایان مدت به عهد و پیمانشان وفادار باشید »
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ). ) « آنها را که از هرگونه پیمان شکنی و تجاوز اجتناب میکنند) دوست میدارد
ص: 179
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 5 ..... ص : 179
(آیه 5)- شدت عمل توأم با نرمش: در اینجا وظیفه مسلمانان پس از پایان مدت مهلت مشرکان، یعنی چهار ماه بیان شده است و
هنگامی که ماههاي حرام (مهلت چهار ماهه) پایان گیرد، بت پرستان را » : شدیدترین دستور را در باره آنها صادر کرده، میگوید
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ). ) « هر کجا یافتید به قتل برسانید
وَ خُذُوهُمْ). ) « آنها را بگیرید و اسیر کنید » : سپس میگوید
وَ احْصُرُوهُمْ). ) « و آنها را در حلقه محاصره قرار دهید »
وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ). ) « و در کمین آنها در هر نقطهاي بنشینید و راهها را بر آنها ببندید »
این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستی از روي کره زمین بوده، زیرا بت پرستی مذهب و
آیین نیست که محترم شمرده شود.
ولی این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روي آنها بسته شده باشد، بلکه در هر جا و در هر لحظه بخواهند
اگر آنها توبه کنند و به سوي حق بازگردند و نماز را برپا دارند و » : میتوانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه میکند
و مزاحمشان نشوید (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ). « زکات را ادا کنند، آنها را رها سازید
و کسی را که به سوي او بازگردد، از خود نمیراند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ،« زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 6 ..... ص : 179
(آیه 6)- سپس این موضوع را با دستور دیگري تکمیل میکند تا تردیدي باقی نمانده که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و
اگر یکی از بت پرستان از تو » : آیین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمینهاي دیگران، میگوید
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ). ) « درخواست پناهندگی کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود
یعنی در نهایت آرامش با او رفتار کن، و مجال اندیشه و تفکر را به او بده تا آزادانه به بررسی محتواي دعوت تو بپردازد، و اگر نور
هدایت بر دل او تابید آن را بپذیرد. ص: 180
تا کسی در اثناء راه مزاحم او نگردد (ثُمَّ أَبْلِغْهُ « او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان » : بعد اضافه میکند که
مَأْمَنَهُ).
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ ) « این به خاطر آن است که آنها قومی بیاطلاع و ناآگاهند » : و سر انجام علت این دستور سازنده را چنین بیان میکند
قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ).
بنابراین اگر درهاي کسب آگاهی به روي آنها بازگردد، این امید میرود که از بت پرستی که زاییده جهل و نادانی است خارج
شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 7 ..... ص : 180
صفحه 178 از 529
(آیه 7)- تجاوزکاران پیمان شکن! همان گونه که در آیات قبل دیدیم اسلام پیمانهاي مشرکان و بت پرستان را- مگر گروه
خاصی- لغو کرد، تنها چهار ماه به آنها مهلت داد تا تصمیم خود را بگیرند، در اینجا دلیل و علت این کار را بیان میکند، نخست به
کَیْفَ یَکُونُ ) !؟« چگونه ممکن است مشرکان عهد و پیمانی نزد خدا و نزد پیامبرش داشته باشند » : صورت استفهام انکاري میگوید
لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ).
یعنی آنها با این اعمال و این همه کارهاي خلافشان نباید انتظار داشته باشند که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بطور یک جانبه به
پیمانهاي آنها وفادار باشد.
مگر کسانی » : بعد بلافاصله یک گروه را که در اعمال خلاف و پیمان شکنی با سایر مشرکان شریک نبودند استثنا کرده، میگوید
إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ). ) « که با آنها نزد مسجد الحرام پیمان بستید
فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ). ) « این گروه مادام که به پیمانشان در برابر شما وفادار باشند شما هم وفادار بمانید »
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ). ) « زیرا خداوند پرهیزکاران (و آنها را که از هرگونه پیمان شکنی اجتناب میورزند) دوست دارد »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 8 ..... ص : 180
چگونه » : (آیه 8)- در این آیه موضوع فوق با صراحت و تأکید بیشتري بیان شده است، و باز به صورت استفهام انکاري میگوید
، (ممکن است عهد و پیمان آنها را محترم شمرد) در حالی که اگر آنها بر شما غالب شوند هیچ گاه نه برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 181
کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلا وَ لا ذِمَّۀً). ) « مراعات خویشاوندي با شما را میکنند و نه پیمان را
آنها میخواهند شما را با » : بعد قرآن اضافه میکند که هیچ گاه فریب سخنان دلنشین و الفاظ به ظاهر زیباي آنها را نخورید زیرا
یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبی قُلُوبُهُمْ). ) « دهانها (و سخنان) خود راضی کنند، ولی دلهاي آنها از این موضوع ابا دارد
وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ) ) « و بیشتر آنها فاسق و نافرمانبردارند » : و در پایان آیه اشاره به ریشه اصلی این موضوع کرده، میگوید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 9 ..... ص : 181
آنها آیات خدا را با بهاي کمی معامله » : (آیه 9)- در این آیه یکی از نشانههاي فسق و نافرمانبرداري آنها را چنین توضیح میدهد
اشْتَرَوْا بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِهِ). ) « کردند، و به خاطر منافع زود گذر مادي و ناچیز خود، مردم را از راه خدا باز داشتند
إِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). هم خود را از سعادت و هدایت و خوشبختی محروم ) « چه عمل بدي آنها انجام میدادند » : بعد میگوید
میساختند، و هم سدّ راه دیگران میشدند، و چه عملی از این بدتر!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 10 ..... ص : 181
این مشرکان اگر دستشان برسد، در باره هیچ فرد با ایمانی » : (آیه 10 )- در این آیه بار دیگر گفتار سابق را تأکید میکند که
لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلا وَ لا ذِمَّۀً). ) « کمترین ملاحظه خویشاوندي و عهد و پیمان را نخواهند کرد
وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ). ) « چرا که اینها اصولا مردمی تجاوزکارند »
نه تنها در باره شما، در مورد هر کس که توانایی داشته باشند دست به تجاوز میزنند.
صفحه 179 از 529
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 11 ..... ص : 181
(آیه 11 )- یکی از فنون فصاحت و بلاغت آن است که مطالب پر اهمیت را با تعبیرات گوناگون براي تأکید و جا افتادن مطلب
تکرار کنند، و از آنجا که مسأله ضربه نهایی بر پیکر بت پرستی در محیط اسلام و برچیدن آخرین آثار آن از مسائل بسیار مهم بوده
است، بار دیگر قرآن مجید مطالب گذشته را با عبارات تازهاي بیان میکند.
اگر مشرکان توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را ص: 182 » : نخست میگوید
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ). ) « بپردازند برادر دینی شما هستند
وَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ). ) « ما آیات خود را براي آنها که آگاهند شرح میدهیم » : و در پایان آیه اضافه میکند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 12 ..... ص : 182
اما اگر آنها همچنان به پیمان شکنی خود ادامه دهند، و عهد خود را زیر پا بگذارند، و آیین شما را مورد مذمت قرار » -( (آیه 12
وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی ) « داده، و به تبلیغات سوء خود ادامه دهند، شما با پیشوایان این گروه کافر پیکار کنید
دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّۀَ الْکُفْرِ).
و سر چشمههاي گمراهی و ضلالت و ظلم را ببندید.
إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ). ) « چرا که عهد و پیمان آنها کمترین ارزشی ندارد »
درست است که آنها با شما پیمان ترك مخاصمه بستهاند، ولی این پیمان با نقض شدن مکرر و آمادگی براي نقض در آینده اصلا
اعتبار و ارزشی نخواهد داشت.
« تا (با توجه به این شدت عمل و با توجه به این که راه بازگشت به روي آنها باز است) از کار خود پشیمان شوند و دست بردارند »
(لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 13 ..... ص : 182
(آیه 13 )- در این آیه براي تحریک مسلمانان و دور ساختن هرگونه سستی و ترس و تردید در این امر حیاتی از روح و فکر آنها،
چگونه شما با گروهی پیکار نمیکنید که پیمانهایشان را شکستند، و تصمیم گرفتند پیامبر را از سرزمین خود خارج » : میگوید
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ). ) « کنند
وَ) « مبارزه و پیمان شکنی در آغاز از آنها شروع شده است » شما آغازگر مبارزه لغو پیمان نبودهاید که نگران و ناراحت باشید، بلکه
هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آیا شما از این افراد بیایمان میترسید، » ، و اگر تردید بعضی از شما در پیکار با آنها به خاطر ترس است، این ترس کاملا بیجاست
أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ ) « در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او و از مخالفت فرمانش بترسید، اگر به راستی شما ایمان دارید
أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 14 ..... ص : 182
(آیه 14 )- در این آیه وعده پیروزي قطعی به مسلمانان میدهد و میگوید: ص: 183
صفحه 180 از 529
قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ). ) « با آنها پیکار کنید که خداوند آنها را به دست شما مجازات میکند »
وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ). ) « خوار و رسوایشان میسازد و شما را بر آنها پیروز میگرداند » نه فقط مجازات میکند بلکه
دلهاي گروهی از مؤمنان را (که تحت فشار و شکنجه سخت این گروه سنگدل قرار گرفته و در این راه قربانیهایی » و به این ترتیب
وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ). ) « و بر جراحات قلب آنها از این راه مرهم مینهد « داده بودند) شفا میدهد
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 15 ..... ص : 183
وَ) « خشم دلهاي مؤمنان را فرو مینشاند » (آیه 15 )- در این آیه اضافه میکند که: خداوند در پرتو پیروزي شما و شکست آنها
یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ).
وَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلی مَنْ یَشاءُ). ) « خداوند توبه هر کسی را که بخواهد (و مصلحت بداند) میپذیرد » : و در پایان آیه میفرماید
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). ) « و خداوند دانا و حکیم است »
از نیات توبه کنندگان آگاه و دستورهایی را که در باره آنها و همچنین پیمان شکنان داده است حکیمانه میباشد.
جملههاي اخیر بشارتی است به این که چنین افرادي در آینده به سوي مسلمانها خواهند آمد و توفیق الهی به خاطر آمادگی
روحیشان شامل حال آنها خواهد بود.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 16 ..... ص : 183
(آیه 16 )- در این آیه مسلمانان را از طریق دیگري تشویق به جهاد کرده، متوجه مسؤولیت سنگین خود در این قسمت میکند که
نباید تصور کنید، تنها با ادعاي ایمان همه چیز درست خواهد شد، بلکه صدق نیت و درستی گفتار، و واقعیت ایمان شما در مبارزه
با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه نفاق، روشن میشود.
آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها میشوید؟ و در میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالی که هنوز » : نخست میگوید
مجاهدین شما، و همچنین کسانی که جز خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان محرم اسراري براي خود انتخاب نکردهاند،
ص: 184
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِ ذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ ) ؟« مشخص نشدهاند
وَلِیجَۀً).
در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد میکند، و آن این که تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمییابد، و شخصیت
اشخاص روشن نمیشود، بلکه با دو وسیله آزمایش، مردم آزمون میشوند.
نخست جهاد در راه خدا، و براي محو آثار شرك و بت پرستی و دوم ترك هرگونه رابطه و همکاري با منافقان و دشمنان، که اولی
دشمنان خارجی را بیرون میراند و دومی دشمنان داخلی را.
وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ). ) « خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است » : و در پایان آیه به عنوان اخطار و تأکید میفرماید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 17 ..... ص : 184
(آیه 17 )- عمران مسجد در صلاحیت همه کس نیست: از جمله موضوعاتی که بعد از لغو پیمان مشرکان و حکم جهاد با آنان
ممکن بود براي بعضی مطرح گردد، این بود که چرا ما این گروه عظیم را از خود برانیم و اجازه ندهیم به مسجد الحرام براي مراسم
صفحه 181 از 529
حج قدم بگذارند، در حالی که شرکت آنان در این مراسم از هر نظر مایه آبادي است، هم آبادي بناء مسجد الحرام از طریق
کمکهاي مالی و هم آبادي معنوي از نظر افزایش جمعیت در اطراف خانه خدا! قرآن به این گونه افکار واهی و بیاساس پاسخ
میگوید، و تصریح میکند:
ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا ) « مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالی که صریحا به کفر خود گواهی میدهند »
مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِینَ عَلی أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ).
و در « اینها (به خاطر نداشتن ایمان) اعمالشان نابود میشود و بر باد میرود » : سپس به دلیل و فلسفه این حکم اشاره کرده، میگوید
پیشگاه خدا کمترین وزن و قیمتی ندارد (أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ).
وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ). ص: 185 ) « آنها جاودانه در آتش دوزخ باقی میمانند » و به همین دلیل
خداوند پاك و منزه است، و خانه او نیز باید پاك و پاکیزه باشد و دستهاي آلودگان از خانه خدا و مساجد باید بکلی قطع گردد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 18 ..... ص : 185
اشاره
(آیه 18 )- در این آیه براي تکمیل این سخن شرایط آباد کنندگان مساجد و کانونهاي پرستش و عبادت را ذکر میکند، و براي
إِنَّما ) « تنها کسانی مساجد خدا را آباد میسازند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند » : آنها پنج شرط مهم بیان میدارد و میگوید
یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
این اشاره به شرط اول و دوم است، که جنبه اعتقادي و زیر بنایی دارد.
وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ). ) « و نماز را برپا دارند و زکات را بدهند » : بعد به شرطهاي سوم و چهارم اشاره کرده، میگوید
یعنی ایمانش به خدا و روز رستاخیز تنها در مرحله ادعا نباشد، بلکه با اعمال پاکش آن را تأیید کند، هم پیوندش با خدا محکم
باشد و نماز را به درستی انجام دهد، و هم پیوندش با خلق خدا، و زکات را بپردازد.
وَ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ). ) « و جز از خدا نترسند » سر انجام به آخرین شرط اشاره کرده، میگوید
قلبشان مملو از عشق به خداست و تنها احساس مسؤولیت در برابر فرمان او میکنند بندگان ضعیف را کوچکتر از آن میشمرند که
بتوانند در سرنوشت مسلمانان و در آبادي کانون عبادت آنان تأثیري داشته باشند.
فَعَسی أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ ) « این گروه که داراي چنین صفاتی هستند ممکن است هدایت شوند » : و در پایان اضافه میکند
الْمُهْتَدِینَ). و به هدف خود برسند و در عمران و آبادي مساجد خدا بکوشند و از نتایج بزرگ آن بهرهمند شوند.
اهمیت بناي مساجد: ..... ص : 185
در باره اهمیت بناي مسجد احادیث فراوانی از طرق اهل بیت علیهم السّلام و اهل سنت رسیده است.
کسی که مسجدي بنا کند هر چند به اندازه لانه مرغی بوده باشد، » : از جمله، از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین نقل شده که فرمود
ص: 186 .« خداوند خانهاي در بهشت براي او بنا خواهد ساخت
ولی امروز آنچه بیشتر اهمیت دارد، عمران و آبادي معنوي مساجد است.
صفحه 182 از 529
و باید مسجد، مرکزي براي جوانان با ایمان گردد، نه این که تنها مرکز بازنشستگان و از کار افتادگان شود.
مسجد باید کانونی براي فعالترین قشرهاي اجتماع باشد، نه مرکز افراد بیکار، و بیحال و خواب آلودهها!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 19 ..... ص : 186
اشاره
( (آیه 19
شأن نزول: ..... ص : 186
هر کدام بر دیگري افتخار میکرد و در این باره مشغول به سخن « عباس » و « شیبه » : در مورد نزول این آیه و سه آیه بعد نقل شده که
بودند که علی علیه السّلام از کنار آنها گذشت، و پرسید: به چه چیز افتخار میکنید؟
گفت: امتیازي به من داده شده که احدي ندارد، و آن مسأله آب دادن به حجّاج خانه خداست. « عباس »
گفت من تعمیر کننده مسجد الحرام (و کلیددار خانه کعبه) هستم. « شبیه »
علی علیه السّلام فرمود: با این که از شما حیا میکنم باید بگویم که با این سن کم افتخاري دارم که شما ندارید، آنها پرسیدند کدام
افتخار؟! فرمود: من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آوردید.
خشمناك برخاست و دامن کشان به سراغ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد (و به عنوان شکایت) گفت: آیا نمیبینی علی « عباس »
چگونه با من سخن میگوید؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: علی را صدا کنید، هنگامی که به خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد فرمود چرا این گونه با
عمویت (عباس) سخن گفتی؟
علی علیه السّلام عرض کرد: اي رسول خدا! اگر من او را ناراحت ساختم با بیان حقیقتی بوده است، در برابر گفتار حق هر کس
میخواهد ناراحت شود، و هر کس میخواهد خشنود! جبرئیل نازل شد و گفت: اي محمد! پروردگارت به تو سلام میفرستد، و
میگوید این آیات را بر آنها بخوان أَ جَعَلْتُمْ سِقایَۀَ الْحاجِّ وَ ....
تفسیر: ..... ص : 186
مقیاس افتخار و فضیلت! همان گونه که در شأن نزول خواندیم مطابق روایتی که در بسیاري از معروفترین کتب اهل سنت نقل شده
این آیات ص: 187
در مورد علی علیه السّلام و بیان فضائل او نازل شده، و در عین حال مکمل بحث آیات گذشته است.
آیا سیراب کردن حاجیان خانه خدا و عمران مسجد الحرام را همانند کار کسی قرار دادید که ایمان به خدا و روز » : آیه میگوید
قیامت دارد و در راه خدا جهاد کرده است؟ این دو هیچ گاه در نزد خدا یکسان نیستند و خداوند جمعیت ستمکار را هدایت
أَ جَعَلْتُمْ سِقایَۀَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ) « نمیکند
صفحه 183 از 529
لا یَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
در ردیف نصب کلیدداري خانه کعبه و از مهمترین مناصب « سِقایَۀَ الْحاجِّ » از تواریخ چنین برمیآید که قبل از اسلام منصب
محسوب میشد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 20 ..... ص : 186
کسانی که ایمان آوردند، و هجرت نمودند، و در راه خدا با مال و جان » : (آیه 20 )- در این آیه به عنوان تأکید و توضیح میفرماید
الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ ) « خود جهاد کردند، اینها در پیشگاه خداوند مقامی برتر و بزرگتر دارند
أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَۀً عِنْدَ اللَّهِ).
أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ). ) « و اینها به افتخار بزرگی نائل شدهاند »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 21 ..... ص : 187
(آیه 21 )- در این آیه میگوید خداوند سه موهبت بزرگ در برابر این سه کار مهم (ایمان، هجرت و جهاد) به آنها میبخشد:
و از آن بهرهمند میسازد (یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَۀٍ مِنْهُ). « پروردگارشان آنها را به رحمت گسترده خود بشارت میدهد » -1
وَ رِضْوانٍ). ) « آنها را از رضایت و خشنودي خویش بهرهمند میکند » -2
وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِیها نَعِیمٌ مُقِیمٌ). ) « و باغهایی از بهشت در اختیار آنها میگذارد که نعمتهایش دائمی و همیشگی است » -3
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 22 ..... ص : 187
زیرا نزد خداوند » .( خالِدِینَ فِیها أَبَداً ) « جاودانه در آن تا ابد خواهند ماند » : (آیه 22 )- در این آیه براي تأکید بیشتر اضافه میکند
که در برابر اعمال بندگان به آنها میبخشد (إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ). « پاداشهاي عظیم است
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 23 ..... ص : 187
(آیه 23 )- همه چیز فداي هدف و براي خدا! آخرین وسوسه و بهانهاي که ص: 188
ممکن بود براي گروهی از مسلمانان در برابر دستور پیکار با بت پرستان پیدا شود- و طبق بعضی از تفاسیر پیدا شد- این بود که
آنها فکر میکردند که از یک سو در میان مشرکان و بت پرستان، خویشاوندان و بستگان نزدیک آنها وجود دارند و اگر بنا شود با
همه مشرکان پیکار کنند باید از خویشاوندان و قبیله خود چشم بپوشند! از سوي دیگر سرمایهها و تجارت آنان تا حد زیادي در
دست مشرکان بود، با آمد و شد آنها به مکّه آن را رونق میبخشیدند.
و از سوي سوم خانههاي مرفّه و نسبتا آبادي در مکّه داشتند که در صورت درگیري با مشرکان ممکن بود به ویرانی بکشد.
اي کسانی که ایمان آوردهاید! پدران و » : آیه شریفه با بیان قاطعی به این گونه اشخاص پاسخ صریح میدهد، نخست میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ) « برادران خود را در صورتی که کفر را بر ایمان مقدم دارند یار و یاور و متحد و ولی خود قرار ندهید
آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإِیمانِ).
وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ ) « کسانی که از شما آنها را به یاري، دوستی و ولایت برگزینند ستمگرند » : سپس به عنوان تأکید اضافه میکند
فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
صفحه 184 از 529
چه ظلمی از این بالاتر که انسان با پیوند دوستی با بیگانگان و دشمنان حق، هم به خویشتن ستم کند و هم به جامعهاي که تعلق به
آن دارد، و هم به فرستاده خدا!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 24 ..... ص : 188
(آیه 24 )- در این آیه به خاطر اهمیت فوق العاده موضوع، همین مطلب با شرح و تأکید و تهدید بیشتري بیان میشود، روي سخن را
به آنها بگو: اگر پدران، و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آوردهاید، و » : به پیامبر کرده، میفرماید
تجارتی که از کساد آن بیم دارید و مساکن مرفهی که مورد رضایت و علاقه شماست، در نظرتان محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد
قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ ) « در راهش میباشد، در انتظار باشید که مجازات و کیفر شدیدي از ناحیه خدا بر شما نازل گردد
إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ
جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ). ص: 189
و از آنجا که ترجیح این امور بر رضاي خدا و جهاد یک نوع نافرمانبرداري و فسق آشکار است و دلباختگان زرق و برق زندگی
وَ اللَّهُ لا یَهْدِي ) « و خداوند گروه نافرمانبردار را هدایت نمیکند » : مادي شایستگی هدایت الهی را ندارند در پایان آیه اضافه میکند
الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ).
آنچه در آیات فوق میخوانیم مفهومش بریدن پیوندهاي دوستی و محبت با خویشاوندان و نادیده گرفتن سرمایههاي اقتصادي و
سوق دادن به ترك عواطف انسانی نیست، بلکه منظور این است که بر سر دو راهیها نباید عشق زن و فرزند و مال و مقام و خانه و
خانواده مانع از اجراي حکم خدا و گرایش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد.
لذا اگر انسان بر سر دو راهی نباشد رعایت هر دو بر او لازم است.
آیات فوق به عنوان یک شعار، باید به تمام فرزندان و جوانان مسلمانان تعلیم گردد تا روح فداکاري و سلحشوري و ایمان در آنها
زنده شود، و بتوانند دین خدا و میراثهاي خود را پاسداري کنند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 25 ..... ص : 189
(آیه 25 )- انبوه جمعیت به تنهایی کاري نمیکند: در آیات گذشته دیدیم که خداوند مسلمانان را دعوت به فداکاري همه جانبه در
مسیر جهاد و برانداختن ریشه شرك و بت پرستی میکند، و به آنها که عشق زن و فرزند، اقوام و خویشاوندان، و مال و ثروت آن
چنان روحشان را فراگرفته که حاضر به فداکاري و جهاد نیستند، شدیدا اخطار میکند.
به دنبال آن به مسأله مهمی اشاره میکند که هر رهبري در لحظات حساس باید پیروان خود را به آن متوجه سازد، و آن این که:
اگر عشق مال و فرزند گروهی از افراد ضعیف الایمان را از جهاد بزرگی که با مشرکان در پیش داشتند باز دارد، نباید گروه مؤمنان
راستین از این موضوع نگرانی به خود راه دهند، براي این که خداوند نه در آن روزهایی که نفراتشان کم بود (مانند میدان جنگ
بدر) آنها را تنها گذارد، و نه در آن روز که جمعیتشان چشم پر کن بود (مانند میدان جنگ حنین)، انبوه جمعیت دردي را از آنها
دوا کرد، بلکه در هر حال یاري خدا و مددهاي او بود که باعث پیروزیشان شد. ص: 190
لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَةٍ). ) « خداوند شما را در میدانهاي بسیاري یاري کرد » : لذا نخست میگوید
عدد میدانهاي نبرد اسلام و کفر در زمان پیامبر به هشتاد میرسد.
و در روز حنین شما را یاري نمود، در آن روز که فزونی جمعیتتان مایه اعجاب شما بود ولی هیچ مشکلی را » : سپس اضافه میکند
صفحه 185 از 529
وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً). ) « براي شما حل نکرد
تعداد لشکر اسلام را در این جنگ دوازده هزار نفر نوشتهاند که در هیچ یک از جنگهاي اسلامی تا آن روز این عدد سابقه نداشت،
هیچ گاه با این همه جمعیت امروز شکست نخواهیم خورد! اما این « لن نغلب الیوم » : آن چنانکه بعضی از مسلمانان مغرورانه گفتند
انبوه جمعیت که گروهی از آنها از افراد تازه مسلمان و ساخته نشده بودند، موجب فرار لشکر و شکست ابتدایی شدند.
وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما ) « و زمین با آن همه وسعتش بر شما تنگ شد » : این شکست ابتدایی چنان بود که قرآن اضافه میکند
رَحُبَتْ).
ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ). ) « سپس پشت به دشمن کرده و فرار نمودید »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 26 ..... ص : 190
(آیه 26 )- در این موقع که سپاه اسلام در اطراف سرزمین حنین پراکنده شده بود، و جز گروه کمی با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
خداوند آرامش و اطمینان خویش » ، باقی نمانده بودند، و پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله به خاطر فرار آنها شدیدا نگران و ناراحت بود
ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ). ) « را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرستاد
وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها). ) « و هم چنین لشکریانی که شما نمیدیدید، (براي تقویت و یاریتان) فرو فرستاد »
وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا). ) « خداوند افراد بیایمان و بت پرست را کیفر داد » : را چنین بیان میکند « حنین » و در پایان نتیجه نهایی جنگ
گروهی کشته و گروهی اسیر و جمعی پا به فرار گذاردند آن چنان که از دسترس ارتش اسلام خارج شدند.
وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ). ) !« و این است کیفر افراد بیایمان »
ص: 191
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 27 ..... ص : 191
اشاره
(آیه 27 )- ولی با این حال درهاي توبه و بازگشت را به روي اسیران و فرارکنندگان از کفار باز گذارد که اگر مایل باشند به سوي
سپس خداوند بعد از این جریان توبه هر کس را بخواهد (و او را » : خدا باز گردند و آیین حق را بپذیرند، چنانکه قرآن میگوید
ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عَلی مَنْ یَشاءُ). ) « شایسته و آماده براي توبه واقعی بداند) میپذیرد
وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است »
و هیچ گاه درهاي توبه را به روي کسی نمیبندد، و از رحمت گسترده خود کسی را نومید نمیسازد.
غزوه عبرتانگیز حنین: ..... ص : 191
جمع شدند و اموال و « مالک بن عوف » نزد « هوازن » در آخر ماه رمضان یا در ماه شوال سنه هشتم هجرت بود که رؤساي طایفه
فرزندان و زنان خود را به همراه آوردند تا به هنگام درگیري با مسلمانان هیچ کس فکر فرار در سر نپروراند و به این ترتیب وارد
شدند. « اوطاس » سرزمین
صفحه 186 از 529
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرچم بزرگ لشکر را بست و به دست علی علیه السّلام داد. دو هزار نفر از مسلمانانی که در فتح مکّه
اسلام را پذیرفته بودند به اضافه ده هزار نفر سربازان اسلام که همراه پیامبر براي فتح مکّه آمده بودند براي میدان جنگ حرکت
کردند.
سرازیر شدند، در این موقع بود که ناگهان لشکر « حنین » هنگامی که پیامبر نماز صبح را با یاران خواند فرمان داد به طرف سرزمین
از هر سو مسلمانان را زیر رگبار تیرهاي خود قرار دادند. گروهی که در مقدمه لشکر قرار داشتند (و در میان آنها تازه « هوازن »
مسلمانان مکّه بودند) فرار کردند، و این امر سبب شد که باقیمانده لشکر به وحشت بیفتند و فرار کنند.
خداوند در اینجا آنها را با دشمنان به حال خود واگذارد و موقتا دست از حمایت آنها برداشت زیرا به جمعیت انبوه خود مغرور
بودند، و آثار شکست در آنان آشکار گشت.
اما علی علیه السّلام که پرچمدار لشکر بود با عده کمی در برابر دشمن ایستادند و همچنان به پیکار ادامه دادند. برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 192
در این هنگام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به عباس که صداي بلند و رسایی داشت دستور داد فورا از تپهاي که در آن نزدیکی بود بالا
رود و به مسلمانان فریاد زند:
اي گروه مهاجران و انصار! و اي یاران سوره بقره! و اي اهل بیعت شجره! به کجا فرار میکنید؟ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله »
و حمله سختی از هر جانب به سپاه « لبّیک، لبّیک » : هنگامی که مسلمانان صداي عباس را شنیدند بازگشتند و گفتند !« اینجاست
دشمن کردند. آن چنان که حدود یک صد نفر از سپاه دشمن کشته شد و اموالشان به غنیمت به دست مسلمانان افتاد و گروهی نیز
اسیر شدند.
پس از پایان جنگ نمایندگان و رئیس قبیله هوازن خدمت پیامبر آمدند و اسلام را پذیرفتند و پیامبر محبت زیاد به آنها کرد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 28 ..... ص : 192
(آیه 28 )- مشرکان حق ورود به مسجد الحرام را ندارند! یکی از فرمانهاي چهارگانهاي که علی علیه السّلام در مراسم حج سال نهم
هجرت، به مردم مکّه ابلاغ کرد این بود که از سال آینده هیچ یک از مشرکان حق ورود به مسجد الحرام و طواف خانه کعبه را
اي کسانی که ایمان آوردهاید! مشرکان آلوده و ناپاکند، بنابراین » : ندارد، این آیه اشاره به این موضوع و فلسفه آن کرده، میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا). ) « نباید بعد از امسال نزدیک مسجدالحرام شوند
سپس در پاسخ افراد کوته بینی که اظهار میداشتند اگر پاي مشرکان از مسجد الحرام قطع شود، کسب و کار و تجارت ما از رونق
و اگر از فقر و احتیاج میترسید، به زودي خداوند اگر بخواهد از فضلش شما را » : میافتد، و فقیر و بیچاره خواهیم شد، میگوید
وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَۀً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ). ) « بینیاز میسازد
همان گونه که به عالیترین وجهی بینیاز ساخت، و با گسترش اسلام در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سیل زائران خانه خدا به
سوي مکّه به حرکت در آمد، و این موضوع تا به امروز ادامه دارد، و مکّه که در میان یک مشت کوههاي خشک و سنگلاخهاي
ص: 193
بیآب و علف است، به صورت یک شهر بسیار آباد و یک کانون مهم داد و ستد و تجارت درآمده است.
إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). ) « خداوند دانا و حکیم است » : و در پایان آیه اضافه میکند
و هر دستوري میدهد بر طبق حکمت است و از نتائج آینده آن کاملا آگاه و با خبر میباشد.
صفحه 187 از 529
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 29 ..... ص : 193
اشاره
بود، این آیه و آیات آینده « بت پرستان » (آیه 29 )- وظیفه ما در برابر اهل کتاب: در آیات گذشته سخن از وظیفه مسلمانان در برابر
روشن میسازد. « اهل کتاب » تکلیف مسلمین را با
قائل شده است، زیرا اهل کتاب « مشرکین » و « مسلمین » در این آیات در حقیقت اسلام براي آنها یک سلسله احکام حد وسط میان
از نظر پیروي از یک دین آسمانی شباهتی با مسلمانان دارند، ولی از جهتی نیز شبیه به مشرکان هستند، به همین دلیل اجازه کشتن
آنها را نمیدهد در حالی که این اجازه را در باره بت پرستانی که مقاومت به خرج میدادند، میداد، زیرا برنامه، برنامه ریشه کن
ساختن بت پرستی از روي کره زمین بوده است.
ولی در صورتی اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را میدهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیّت سالم مذهبی با مسلمانان
زندگی مسالمت آمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، و
را که یک نوع مالیات سرانه است، « جزیه » یکی دیگر از نشانههاي تسلیم آنها در برابر این نوع همزیستی مسالمت آمیز آن است که
بپذیرند و هر ساله آن را به حکومت اسلامی بپردازند.
در غیر این صورت دستور مبارزه و پیکار با آنها را صادر میکند، دلیل این شدت عمل را در لابلاي سه جمله در آیه مورد بحث
روشن میسازد.
قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ). ) « با کسانی که ایمان به خدا و روز قیامت ندارند، پیکار کنید » : نخست میگوید
ص: 194
اما چگونه اهل کتاب مانند یهود و نصاري ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارند، با این که به ظاهر میبینیم هم خدا را قبول دارند و
هم معاد را، این به خاطر آن است که ایمان آنان آمیخته به خرافات و مطالب بیاساس فراوانی است.
و آنچه را که خدا و پیامبرش تحریم کرده، » سپس به دومین صفت آنها اشاره میکند که آنها در برابر محرّمات الهی تسلیم نیستند
وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ). آلودگی به شراب، ربا، خوردن گوشت خوك و ارتکاب بسیاري از بیبند و ) « حرام نمیشمرند
باریهاي جنسی در میان آنها رواج دارد.
وَ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ). ) « آنها بطور کلی آیین حق را قبول ندارند » : بالاخره به سومین صفت آنها اشاره کرده، میگوید
یعنی ادیان آنها از مسیر اصلی منحرف شده بسیاري از حقایق را به دست فراموشی سپردهاند و انبوهی از خرافات را به جاي آن
نشانیدهاند.
مِنَ ) « این حکم در باره آنهاست که اهل کتابند » : پس از ذکر این اوصاف سه گانه که در حقیقت مجوز مبارزه با آنهاست میگوید
الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ).
این مبارزه تا زمانی خواهد بود که » : بعد تفاوتی را که آنها با مشرکان و بت پرستان دارند در ضمن یک جمله بیان کرده و میگوید
حَتَّی یُعْطُوا الْجِزْیَۀَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ). ) « جزیه را با دست خود با خضوع و تسلیم بپردازند
جزیه چیست؟ ..... ص : 194
صفحه 188 از 529
« مالیات سرانه سالانه » یک نوع مالیات سرانه اسلامی است که به افراد تعلق میگیرد، نه بر اموال و اراضی، و به تعبیر دیگر « جزیه »
است.
فلسفه اصلی این مالیات این است که دفاع از موجودیت و استقلال و امنیت یک کشور وظیفه همه افراد آن کشور است، بنابراین
هرگاه جمعی عملا براي انجام این وظیفه قیام کنند، و عدهاي دیگر به خاطر اشتغال به کسب و کار نتوانند در صف سربازان قرار
گیرند وظیفه گروه دوم این است که هزینه جنگجویان و حافظان امنیت را به صورت یک مالیات سرانه در سال بپردازند.
بنابراین جزیه تنها یک نوع کمک مالی است، که از طرف اهل کتاب در برابر مسؤولیتی که مسلمانان به منظور تأمین امنیت جان و
مال آنها به عهده ص: 195
میگیرند، پرداخت میگردد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 30 ..... ص : 195
(آیه 30 )- بت پرستی اهل کتاب: در آیات گذشته پس از بحث پیرامون مشرکان و لغو پیمانهاي آنها و لزوم برچیده شدن آیین بت
شده بود. « اهل کتاب » پرستی اشاره به وضع
در اینجا وجه شباهت اهل کتاب- مخصوصا یهود و نصاري- را با مشرکان و بت پرستان بیان میکند تا روشن شود که اگر در مورد
و « شرك در عقیده » اهل کتاب نیز تا حدودي سختگیري به عمل آمده به خاطر انحرافشان از توحید و گرایش آنها به نوعی از
است. « شرك در عبادت »
وَ) !« و مسیحیان نیز گفتند: مسیح پسر خداست » .( وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ ) !« یهود گفتند: عزیر پسر خداست » : نخست میگوید
و حقیقتی در آن نهفته نیست (ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ). « این سخنی است که آنها با زبان میگویند » .( قالَتِ النَّصاري الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ
که از آنان تقلید کردهاند (یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ). « این گفتگوي آنها شبیه گفتار مشرکان پیشین است »
« خداوند آنها را بکشد و به لعن خود گرفتار و از رحمتش دور سازد، چگونه دروغ میگویند و به انحراف کشانده میشوند »
(قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ).
در لغت یهود است که در تاریخ یهود موقعیت خاصی دارد تا آنجا که بعضی « عزرا » در لغت عرب همان « عزیر » ؟ عزیر کیست
اساس ملیت و درخشش تاریخ این جمعیت را به او نسبت میدهند و در واقع او خدمت بزرگی به این آیین کرد، زیرا هنگامی که به
وضع یهود بکلی درهم ریخته شد، شهرهاي آنها به دست سربازان افتاد و معبدشان ویران و کتاب « بابل » پادشاه « بخت ن ّ ص ر » وسیله
آنها تورات سوزانده شد.
که یکی از بزرگان یهود در آن روز بود نزد وي آمد و براي « عزرا » ، را فتح کرد « بابل » پادشاه ایران « کوروش » سپس هنگامی که
آنها شفاعت کرد.
را از نو نوشت. برگزیده تفسیر نمونه، « تورات » در این هنگام او طبق آنچه در خاطرش از گفتههاي پیشینیان یهود باقی مانده بود
ج 2، ص: 196
به همین دلیل یهود او را یکی از نجات دهندگان و زنده کنندگان آیین خویش میدانند و به همین جهت براي او فوق العاده احترام
قائلند.
فرزند خدا) را براي او انتخاب کنند. ) « ابن اللّه » این موضوع سبب شد که گروهی از یهود لقب
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 31 ..... ص : 196
صفحه 189 از 529
اشاره کرده، میگوید: « شرك در عبادت » (آیه 31 )- در این آیه به شرك عملی آنان (در مقابل شرك اعتقادي) و یا به تعبیر دیگر
اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ ) « یهود و نصاري دانشمندان و راهبان خود را، خدایان خود، در برابر پروردگار قرار دادند »
اللَّهِ).
وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ). ) « مسیح فرزند مریم را به الوهیت پذیرفتند » و نیز
شک نیست که یهود و نصاري در برابر علماء و راهبان خود سجده نمیکردند ولی از آنجا که خود را بدون قید و شرط در اطاعت
آنان قرار داده بودند و حتی احکامی را که بر خلاف حکم خدا میگفتند واجب الاجرا میشمردند قرآن از این پیروي کورکورانه و
کرده است. « اتخاذ رب » غیر منطقی تعبیر به
هیچ گاه به آنها دستوري » در پایان آیه روي این مسأله تأکید میکند که تمام این بشر پرستیها بدعت و از مسائل ساختگی است
وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً). ) « داده نشده جز خداوند یکتا را بپرستند
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ). ) « معبودي که هیچ کس جز او شایسته پرستش نیست »
سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ). ) « معبودي که منزه است از آنچه آنها شریک وي قرار میدهند »
قرآن مجید در آیه فوق درس بسیار پرارزشی به همه پیروان خود میدهد و یکی از عالیترین مفاهیم توحید را ضمن آن خاطر نشان
میسازد، و میگوید: هیچ مسلمانی حق ندارد اطاعت بیقید و شرط انسانی را بپذیرد، زیرا این کار مساوي است با پرستش او، همه
اطاعتها باید در چارچوب اطاعت خدا در آید و پیروي از دستور انسانی تا آنجا مجاز است که با قوانین خدا مخالفت نداشته باشد
این انسان هر کس و هر مقامی میخواهد باشد.
ص: 197
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 32 .... ص : 197
(آیه 32 )- در این آیه تشبیه جالبی براي تلاشهاي مذبوحانه و بیسرانجام یهود و نصاري و یا همه مخالفان اسلام حتی مشرکان
اینها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولی خداوند جز این نمیخواهد که این نور الهی را » : کرده، میگوید
همچنان گستردهتر و کاملتر سازد (تا همه جهان را فراگیرد، و تمام جهانیان از پرتو آن بهره گیرند) هر چند کافران را خوشایند
یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ). ) « نباشد
و براي مجسم کردن حقارت تلاشهاي آنها تعبیري از این رساتر به نظر نمیرسد و در واقع کوششهاي یک مخلوق ناتوان در برابر
اراده بیپایان و قدرت بیانتهاي حق غیر از این نخواهد بود.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 33 .... ص : 197
اشاره
(آیه 33 )- سر انجام در این آیه بشارت عالمگیر شدن اسلام را به مسلمانان داده و با آن، بحث آیه گذشته را دائر بر این که
او کسی است که رسول خود را با » : تلاشهاي مذبوحانه دشمنان اسلام به جایی نمیرسد، تکمیل میکند و با صراحت میگوید
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ ) « هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان پیروز و غالب گرداند، هر چند مشرکان را خوشایند نباشد
بِالْهُدي وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ).
صفحه 190 از 529
همین آیینی است که « دین حق » دلائل روشن و براهین آشکاري است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از « هدي » منظور از
اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره تاریخ و مدارك و اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز همه حق است و بدون شک آیینی که
هم محتواي آن حق باشد و هم دلائل و مدارك و تاریخ آن روشن، باید سر انجام بر همه آیینها پیروز گردد.
با گذشت زمان، و پیشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعیتها چهره خود را از پشت پردههاي تبلیغات مسموم، به در خواهد
آورد و موانعی را که مخالفان حق بر سر راه آن قرار میدهند درهم کوبیده خواهد شد، و به این ترتیب آیین حق و حکومت حق
همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هیچ گونه کارشکنی مضایقه نکنند، زیرا حرکت آنها حرکتی است
بر خلاف ص: 198
مسیر تاریخ و بر ضدّ سنن آفرینش!
قرآن و قیام مهدي (عج): .... ص : 198
آیه 28 تکرار شده، خبر « فتح » آیه 9 آمده است و با تفاوت مختصري در سوره « صفّ » آیه فوق- که عینا و با همین الفاظ در سوره
از واقعه مهمی میدهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است- خبر از جهانی شدن اسلام و عالمگیر گشتن این آیین میدهد.
زیرا مفهوم آیه پیروزي همه جانبه اسلام بر همه ادیان جهان است، و معنی این سخن آن است که سر انجام اسلام همه کره زمین را
فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهد گشت.
به خدا سوگند هنوز محتواي این آیه تحقق نیافته است و تنها زمانی » : از امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه چنین نقل شده
.« خروج کند و به هنگامی که او قیام کند کسی که خدا را انکار نماید در تمام جهان باقی نخواهد ماند « قائم » تحقق میپذیرد که
و عدهاي که در این آیه است به هنگام ظهور مهدي از آل محمد صلّی اللّه علیه و آله » : و نیز از امام باقر علیه السّلام چنین نقل شده
صورت میپذیرد، در آن روز هیچ کس در روي زمین نخواهد بود مگر این که اقرار به حقانیت محمد صلّی اللّه علیه و آله
.« میکند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 34 .... ص : 198
اشاره
(آیه 34 )- کنز ممنوع است! در آیات گذشته سخن از اعمال شرك آمیز یهود و نصاري بود که براي دانشمندان خود یک نوع
الوهیت قائل بودند، در این آیه میگوید: آنها نه تنها مقام الوهیت را ندارند بلکه صلاحیت رهبري خلق را نیز دارا نیستند، بهترین
اي کسانی که ایمان آوردهاید! » : گواه این سخن خلافکاریهاي گوناگون آنهاست، روي سخن را به مسلمانان کرده، میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ ) « بسیاري از علماي اهل کتاب و راهبان، اموال مردم را به باطل میخورند، و خلق را از راه خالق باز میدارند
کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).
آنها به صورتهاي مختلفی اموال مردم را بدون مجوز و از طریق باطل میخورند. ص: 199
یکی این که: حقایق تعلیمات آیین مسیح (ع) و موسی (ع) را کتمام میکردند تا مردم به آیین جدید (آیین اسلام) نگروند و منافع
آنها به خطر نیفتد و هدایایشان قطع نشود.
صفحه 191 از 529
از مردم حق را باطل و باطل را حق میکردند و به نفع زورمندان و اقویا حکم باطل میدادند. « رشوه » و دیگر این که: با گرفتن
مبالغ هنگفتی از مردم میگرفتند. « گناه بخشی » و یا « بهشت فروشی » یکی دیگر از طرق نامشروع درآمدشان این بود که به نام
و اما جلوگیري کردنشان از راه خدا روشن است زیرا آیات الهی را تحریف میکردند و یا به خاطر حفظ منافع خویش مکتوم
میداشتند.
سپس قرآن به تناسب بحث دنیاپرستی پیشوایان یهود و نصاري به ذکر یک قانون کلی در مورد ثروت اندوزان پرداخته، میگوید:
و کسانی که طلا و نقره را جمعآوري و گنجینه و پنهان میکنند و در راه خدا انفاق نمینمایند آنها را به عذاب دردناکی بشارت »
وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّۀَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ). ) « ده
آیه فوق صریحا ثروتاندوزي و گنجینه سازي اموال را تحریم کرده است و به مسلمانان دستور میدهد که اموال خویش را در راه
خدا، و در طریق بهرهگیري بندگان خدا به کار اندازند، و از اندوختن و ذخیره کردن و خارج ساختن آنها از گردش معاملات به
شدت بپرهیزند، در غیر این صورت باید منتظر عذاب دردناکی باشند.
این عذاب دردناك تنها کیفر شدید روز رستاخیز نیست بلکه مجازاتهاي سخت این دنیا را که بر اثر به هم خوردن موازنه اقتصادي
و پیدایش اختلافات طبقاتی دامان فقیر و غنی را میگیرد نیز شامل میشود.
محسوب میشود؟ .... ص : 199 « کنز » جمع ثروت تا چه اندازه
طبق بسیاري از روایات آنچه واجب است، پرداختن زکات سالانه است و نه غیر آن. بنابراین هرگاه انسان اموالی را جمعآوري کند
و هر سال مرتبا مالیات اسلامی آن یعنی زکات را بپردازد مشمول آیه فوق نخواهد بود. ص: 200
از جمله در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: هنگامی که آیه فوق نازل شد کار بر مسلمانان مشکل گردید و گفتند:
با این حکم هیچ یک از ما نمیتواند چیزي براي فرزندان خود ذخیره کند و آینده آنها را تأمین نماید ... سر انجام از پیامبر سؤال
خداوند زکات را واجب نکرده است مگر به خاطر این که باقیمانده اموال شما براي شما » : کردند، پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود
یعنی اگر گردآوري مال بکلی ممنوع « پاك و پاکیزه باشد، لذا قانون ارث را در باره اموالی که بعد از شما میماند قرار داده است
بود قانون ارث موضوع نداشت.
ولی روایات دیگري در منابع اسلامی مشاهده میکنیم که مضمون آن با تفسیر فوق ظاهرا و در بدو نظر سازگار نیست، از جمله از
علی علیه السّلام نقل شده که فرمود:
است خواه زکاتش را بپردازند یا نه، و « کنز » هرچه از چهار هزار (درهم)- که ظاهرا اشاره به مخارج یک سال است- بیشتر باشد »
.« آنچه کمتر از آن باشد نفقه و هزینه زندگی محسوب میشود، بنابراین ثروت اندوزان را به عذاب دردناك بشارت ده
از بررسی مجموع احادیث به ضمیمه خود آیه میتوان چنین نتیجه گرفت که در شرایط عادي و معمولی یعنی در مواقعی که جامعه
در وضع ناگوار و خطرناکی نیست و مردم از زندگانی عادي بهرهمندند پرداختن زکات کافی است و باقیمانده کنز محسوب
نمیشود.
و اما در مواقع فوق العاده و هنگامی که حفظ مصالح جامعه اسلامی ایجاب کند حکومت اسلامی میتواند محدودیتی براي
جمعآوري اموال قائل شود و یا بکلی همه اندوختهها و ذخیرههاي مردم را براي حفظ موجودیت جامعه اسلامی مطالبه کند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 35 .... ص : 200
صفحه 192 از 529
روزي فرا » : (آیه 35 )- کیفر ثروت اندوزان! در این آیه اشاره به یکی از مجازاتهاي این گونه افراد در جهان دیگر کرده، میگوید
یَوْمَ ) « خواهد رسید که (این سکّهها) را در آتش سوزان دوزخ داغ و گداخته کرده و پیشانی و پهلو و پشتشان را با آن داغ میکنند
یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ). ص: 201
« این همان چیزي است که براي خودتان اندوختید و به صورت کنز در آوردید » : و در همین حال فرشتگان عذاب به آنها میگویند
و در راه خدا به محرومان انفاق نکردید (هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ).
و عواقب شوم آن را دریابید (فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ). « اکنون بچشید آنچه را براي خود اندوخته بودید »
این آیه بار دیگر بر این حقیقت تأکید میکند که اعمال انسانها از بین نمیروند و همچنان باقی میمانند و همانها هستند که در
جهان دیگر برابر انسان مجسم میشوند و مایه سرور و شادي و یا رنج و عذاب او میگردند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 36 .... ص : 201
(آیه 36 )- آتش بس اجباري! از آنجا که در این سوره بحثهاي مشروحی پیرامون جنگ با مشرکان آمده است در این آیه و آیه بعد
اشاره به یکی از مقررات جنگ و جهاد اسلامی شده و آن احترام به ماههاي حرام است.
إِنَّ عِدَّةَ ) « تعداد ماهها در نزد خدا در کتاب آفرینش از آن روز که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است » : نخست میگوید
الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ).
از آن روز که نظام منظومه شمسی به شکل کنونی صورت گرفت سال و ماه وجود داشت، سال عبارت از یک دوره کامل گردش
زمین به دور خورشید، و ماه عبارت از یک دوره کامل گردش کره ماه به دور کره زمین است که در هر سال دوازده بار تکرار
میشود.
که هرگونه جنگ و نبرد در آن حرام است (مِنْها أَرْبَعَۀٌ حُرُمٌ). « از این دوازده ماه چهار ماه، ماه حرام است » : سپس اضافه میکند
نه رسم نادرستی که در میان عرب بود که با میل و هوس « این آیین ثابت و پابرجا و تغییر ناپذیر است » : بعد براي تأکید میگوید
خویش آنها را جابهجا میکردند (ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ).
از پارهاي از روایات استفاده میشود که تحریم جنگ در این چهار ماه علاوه بر آیین ابراهیم در آیین یهود و مسیح و سایر آیینهاي
آسمانی نیز بوده است. ص: 202
با شکستن احترام آنها خویش را گرفتار کیفرهاي دنیا و مجازاتهاي « در این چهار ماه به خود ستم روا مدارید » : سپس میگوید
آخرت نسازید (فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ).
ولی از آنجا که ممکن بود تحریم جهاد در این چهار ماه وسیلهاي براي سوء استفاده دشمنان بشود و آنها را در حمله کردن به
با مشرکان بطور دسته جمعی پیکار کنید همان گونه که آنها متفقا با شما » : مسلمین جسور کند در جمله بعد اضافه میکند
وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّۀً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّۀً). ) « میجنگند
یعنی با این که آنها مشرکند و بت پرست و شرك سر چشمه پراکندگی است ولی با این حال در یک صف واحد با شما میجنگند،
شما که موحدید و یکتاپرست سزاوارتر هستید که وحدت کلمه را برابر دشمن حفظ کنید و در یک صف همچون یک دیوار
آهنین در مقابل دشمنان بایستید.
و بدانید (اگر پرهیزکار باشید و اصول تعلیمات اسلام را دقیقا اجرا کنید خداوند پیروزي شما را تضمین میکند » : سر انجام میگوید
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ). ) « زیرا) خدا با پرهیزکاران است
صفحه 193 از 529
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 37 .... ص : 202
تغییر » : تغییر دادن جاي ماههاي حرام) کرده، میگوید ) « نسیء » (آیه 37 )- در این آیه اشاره به یک سنت غلط جاهلی یعنی مسأله
إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ). ) « دادن ماههاي حرام کفري است که بر کفر آنها افزوده میشود
با زیر پا گذاشتن این دستور مرتکب کفر عملی هم میشدند. « کفر اعتقادي » زیرا علاوه بر شرك و
یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا). ) « و با این عمل افراد بیایمان در گمراهی بیشتر قرار میگیرند »
آنها در یک سال ماهی را حلال میشمرند، و سال دیگر همان ماه را تحریم میکنند تا به گمان خود آن را با تعداد ماههایی که »
یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ). ) « خدا تعیین کرده تطبیق دهند
یعنی هرگاه یکی از ماههاي حرام را حذف میکنند ماه دیگري را به جاي آن ص: 203
میگذارند تا عدد چهار ماه تکمیل شود! در حالی که با این عمل زشت و مسخره فلسفه تحریم ماههاي حرام را بکلی از میان
میبردند و حکم خدا را بازیچه هوسهاي خویش میساختند، و عجب این که از این کار خود بسیار خشنود و راضی هم بودند، زیرا
زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ). ) « اعمال زشتشان در نظرشان جلوه کرده بود »
و میگفتند: فاصله زیاد آتش بس ورزیدگی جنگی را کم میکند باید آتشی به پا کرد.
خداوند گروه » : خدا نیز آن مردمی را که شایستگی هدایت ندارند به حال خود رها میکند و دست از هدایتشان میکشد زیرا
وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِینَ). ) « کافران را هدایت نمیکند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 38 .... ص : 203
اشاره
( (آیه 38
شأن نزول: .... ص : 203
نازل گردیده است. « تبوك » و دیگران نقل شده که این آیه و آیه بعد در باره جنگ « ابن عباس » از
در روایات اسلامی آمده است که پیامبر معمولا مقاصد جنگی و هدفهاي نهایی خود را قبل از شروع جنگ براي مسلمانان روشن
چون مسأله شکل دیگري داشت قبلا با صراحت « تبوك » نمیساخت تا اسرار نظامی اسلام به دست دشمنان نیفتد، ولی در مورد
میرویم زیرا مبارزه با امپراتوري روم شرقی کار سادهاي نبود، و میبایست مسلمانان براي این « رومیان » اعلام نمود که ما به مبارزه با
درگیري بزرگ کاملا آماده شوند و خودسازي کنند.
به علاوه فاصله میان مدینه و سرزمین رومیان بسیار زیاد بود، و از همه گذشته فصل تابستان و گرما و برداشت محصول غلات و
میوهها بود.
همه این امور دست به دست هم داده و رفتن به سوي میدان جنگ را فوق العاده بر مسلمانان مشکل میساخت، تا آنجا که بعضی
در اجابت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تردید و دو دلی نشان میدادند! این دو آیه نازل شد و با لحنی قاطع و کوبنده به
مسلمانان هشدار داد و اعلام خطر کرد و آنها را آماده این نبرد بزرگ ساخت.
صفحه 194 از 529
ص: 204
تفسیر: .... ص : 204
است. « تبوك » همان گونه که در شأن نزول گفتیم، آیه فوق ناظر به جریان جنگ
محسوب میشود، و در آن روز نزدیک « عربستان سعودي » که اینک مرز کشور « شام » و « مدینه » منطقهاي است میان « تبوك »
سرزمین امپراتوري روم شرقی که بر شامات تسلط داشت محسوب میشد. این واقعه در سال نهم هجري یعنی حدود یک سال بعد
از جریان فتح مکّه روي داد.
قرآن با شدت هر چه تمامتر مردم را به جهاد دعوت میکند، گاهی به زبان تشویق، و گاهی به زبان ملامت و سرزنش، و گاهی به
زبان تهدید، با آنها سخن میگوید و از هر دري براي آماده ساختن آنها وارد میشود.
اي کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود در راه خدا و به سوي میدان جهاد حرکت » : نخست میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ). ) ؟« کنید سستی و سنگینی به خرج میدهید
آیا به این زندگی دنیا، این زندگی پست و زود گذر و ناپایدار، به جاي زندگی وسیع و » : سپس با سخن ملامت آمیزي میگوید
؟« جاویدان آخرت راضی شدید
فَما مَتاعُ ) « با این که فوائد و متاع زندگی دنیا در برابر زندگی آخرت یک امر ناچیز بیش نیست » .( (أَ رَضِ یتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ
الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ).
چگونه یک انسان عاقل تن به چنین مبادله زیانباري ممکن است بدهد؟
و چگونه متاع فوق العاده گرانبها را به خاطر دستیابی به یک متاع ناچیز و کم ارزش از دست میدهد؟
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 39 .... ص : 204
اگر شما به سوي » : (آیه 39 )- سپس مسأله را از لحن ملامت آمیز بالاتر برده و شکل یک تهدید جدّي به خود میگیرد و میگوید
إِلَّا تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلِیماً). ) « میدان جنگ حرکت نکنید خداوند به عذاب دردناکی مجازاتتان خواهد کرد
و اگر گمان میکنید با کنار رفتن شما و پشت کردنتان به میدان جهاد چرخ پیشرفت اسلام از کار میافتد و فروغ آیین خدا به
خاموشی میگراید سخت در ص: 205
وَ یَسْتَبْدِلْ ) « خداوند گروهی غیر از شما (از افراد با ایمان و مصمّم و مطیع فرمان خود را) به جاي شما قرار خواهد داد » : اشتباهید زیرا
قَوْماً غَیْرَکُمْ).
گروهی که از هر نظر مغایر شما هستند نه تنها شخصیتشان بلکه ایمان و اراده و شهامت و فرمانبرداریشان غیر از شماست.
بعضی از مفسران این جمله را اشاره به ایرانیان یا مردم من دانستهاند.
وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً). ) « و از این رهگذر هیچ گونه زیانی نمیتوانید به خداوند و آیین پاك او وارد کنید »
وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ ) « خداوند بر هر چیز تواناست » این یک واقعیت است، نه یک گفتگوي خیالی یا آرزوي دور و دراز، چرا که
قَدِیرٌ). و هرگاه اراده پیروزي آئین پاکش را کند بدون گفتگو جامه عمل به آن خواهد پوشاند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 40 .... ص : 205
صفحه 195 از 529
(آیه 40 )- خداوند پیامبرش را در حساسترین لحظات تنها نگذارد! در آیات گذشته همان گونه که گفته شد روي مسأله جهاد در
برابر دشمن از چند راه تأکید شده بود، از جمله این که گمان نکنید اگر شما خود را از جهاد و یاري پیامبر کنار بکشید کار او و
اسلام، زمین میماند.
و در مشکلترین ساعات، او « اگر او را یاري نکنید، خداوند او را یاري کرد » : آیه مورد بحث این موضوع را تعقیب کرده، میگوید
را تنها نگذاشت (إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ).
توطئه خطرناکی براي نابود کردن پیامبر چیده بودند و همان گونه که در ذیل آیه 30 سوره « مکّه » و آن زمانی بود که مشرکان
شرح آن گذشت. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به فرمان خدا از این جریان آگاه شد و شبانه از مکّه به سوي مدینه حرکت کرد. « انفال »
دشمنان کوشش فراوانی براي یافتن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کردند ولی مأیوس و نومید بازگشتند و پیامبر بعد از چندین شبانه
روز سالم به مدینه رسید و فصل نوینی در تاریخ اسلام آغاز شد.
آیه اشاره به یکی از حساسترین لحظات این سفر تاریخی کرده، میگوید:
، إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا). برگزیده تفسیر نمونه، ج 2 ) « در آن هنگام که کافران او را بیرون کردند » خداوند پیامبرش را یاري کرد
ص: 206
نبود، بلکه تصمیم به کشتن او داشتند، ولی چون نتیجه کارشان بیرون رفتن پیامبر صلّی اللّه « مکّه » البته قصد کفار بیرون کردن او از
علیه و آله از مکّه شد این نسبت به آنها داده شده است.
ثانِیَ اثْنَیْنِ). ) « این در حالی بود که او دومین نفر بود » : سپس میگوید
اشاره به این که جز یک نفر همراه او نبود و این نهایت تنهایی او را در این سفر پر خطر نشان میدهد و همسفر او ابو بکر بود.
إِذْ هُما فِی الْغارِ). ) « به هنگامی که دو نفري به غار، (ثور) پناه بردند »
در آن موقع (ترس و وحشت، یار و همسفر پیامبر را فرا گرفت و پیامبر او را دلداري میداد) و به همسفرش میگفت: غم مخور »
در این هنگام خداوند روح آرامش و اطمینان را (که در لحظات حساس و » .( إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا ) « خدا با ماست
و او را با لشکرهایی که نمیتوانستید آنها را مشاهده کنید، » .( فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ ) « پر خطر بر پیامبرش نازل میکرد) بر او فرستاد
وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها). ) « یاري کرد
وَ جَعَلَ ) « و گفتار و هدف کافران را پایین قرار داده، (و آنها را با شکست مواجه ساخت) و سخن خدا و آیین او بالا و پیروز است »
کَلِمَۀَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَ کَلِمَۀُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا).
اشاره به این که توطئههاي آنها در هم شکست، آیین خرافیشان در هم پیچیده شد، و نور خدا همه جا آشکار گشت و پیروزي در
تمام جهات نصیب پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله شد.
وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ). با حکمتش راههاي پیروزي را به ) « خداوند هم قادر است و هم حکیم و دانا » چرا چنین نشود در حالی که
پیامبرش نشان میدهد و با قدرتش او را یاري میکند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 41 .... ص : 206
یک وضع استثنایی داشت، و توأم با مقدماتی کاملا مشکل و پیچیده بود، به « تبوك » (آیه 41 )- تن پروران طمّاع! گفتیم جنگ
همین جهت عدهاي از افراد ضعیف الایمان و یا منافق از شرکت در این میدان تعلل میورزیدند، در آیات برگزیده تفسیر نمونه،
ج 2، ص: 207
صفحه 196 از 529
گذشته خداوند گروهی از مؤمنان را سرزنش کرد.
به دنبال این سخن بار دیگر مؤمنان را با لحنی تشویق آمیز دعوت همه جانبه به سوي جهاد میکند و مسامحه کنندگان را مورد
سرزنش قرار میدهد.
انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا). ) « همگی به سوي میدان جهاد حرکت کنید، خواه سبکبار باشید یا سنگین بار » : نخست میگوید
وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ). یعنی جهادي همه جانبه ) « در راه خدا با اموال و جانها جهاد کنید » : سپس اضافه میکند
و فراگیر.
« این به نفع شماست اگر بدانید » : اما براي این که باز اشتباه براي کسی پیدا نشود که این فداکاریها به سود خداوند است میگوید
(ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
یعنی اگر بدانید که جهاد کلید سر بلندي و عزت و برطرف کننده ضعف و ذلت است.
و اگر بدانید که راه رسیدن به رضاي خدا و سعادت جاویدان و انواع نعمتها و مواهب الهی در این نهضت مقدس عمومی و
فداکاري همه جانبه است!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 42 .... ص : 207
(آیه 42 )- سپس بحث را متوجه افراد تنبل و ضعیف الایمان که براي سرباز زدن از حضور در این میدان بزرگ به انواع بهانهها
اگر غنیمتی آماده و سفري نزدیک بود به خاطر رسیدن به » : متشبث میشدند کرده، و با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین میگوید
و براي نشستن بر سر چنین سفره آمادهاي میدویدند (لَوْ کانَ عَرَضاً قَرِیباً وَ سَ فَراً قاصِ داً « متاع دنیا دعوت تو را اجابت میکردند
لَاتَّبَعُوكَ).
وَ لکِنْ بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّۀُ). ) « لکن اکنون که راه بر آنها دور و پر مشقت است سستی میورزند و بهانه میآورند »
به زودي نزد تو میآیند و قسم یاد میکنند که اگر ما قدرت داشتیم با شما » : عجب این که تنها به عذر و بهانه قناعت نمیکند بلکه
وَ سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَکُمْ). ) « خارج میشدیم
و اگر میبینید ما به این میدان نمیآییم بر اثر ناتوانی و گرفتاري و عدم قدرت است. ص: 208
یُهْلِکُونَ أَنْفُسَهُمْ). ) « خود را هلاك میکنند » آنها با این اعمال و این دروغها در واقع
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ). ) « ولی خداوند میداند آنها دروغ میگویند »
کاملا قدرت دارند اما چون سفره چرب و نرمی نیست و برنامه شاق و پردرد سري در پیش است به قسمهاي دروغ متشبث میشوند.
منافق و طمّاع و » یا « تنبل » و زمان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نبود، در هر جامعهاي گروهی « تبوك » این موضوع منحصر به جنگ
وجود دارند که همیشه منتظرند لحظات پیروزي و نتیجه گیري فرا رسد آنگاه خود را در صف اول جا بزنند، فریاد « فرصت طلب
بکشند، گریبان چاك کنند و خود را نخستین مجاهد و برترین مبارز و دلسوزترین افراد معرفی کنند تا بدون زحمت از ثمرات
پیروزي دیگران بهره گیرند! ولی همین گروه مجاهد سینه چاك و مبارز دلسوز به هنگام پیش آمدن حوادث مشکل هر کدام به
سویی فرار میکنند و براي توجیه فرار خود عذرها و بهانهها میتراشند. یکی بیمار شده، دیگري فرزندش در بستر بیماري افتاده،
سومی خانوادهاش گرفتار وضع حمل است، چهارمی چشمش دید کافی ندارد، پنجمی مشغول تهیه مقدمات است و همچنین ...!
ولی بر افراد بیدار و رهبران روشن لازم است که این گروه را از آغاز شناسایی کنند و اگر قابل اصلاح نیستند از صفوف خود
برانند!
صفحه 197 از 529
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 43 .... ص : 208
(آیه 43 )- سعی کن منافقان را بشناسی: از لحن آیات استفاده میشود که گروهی از منافقان نزد پیامبر آمدند و پس از بیان
معذور دارد، و پیامبر به این عده « تبوك » عذرهاي گوناگون و حتی سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان
اجازه داد.
که از شرکت « خداوند تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادي » : خداوند در این آیه، پیامبرش را مورد عتاب قرار میدهد و میگوید
در میدان جهاد خودداري کنند؟! (عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ).
چرا نگذاشتی آنها که راست میگویند از آنها که دروغ میگویند شناخته ص: 209 »
حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ). ) ؟« شوند و به ماهیّت آنها پی بري
آیا عتاب و سرزنش فوق که با اعلام عفو پروردگار توأم شده دلیل بر آن است که اجازه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کار خلافی
بوده؟ ممکن است گفته شود این عتاب و خطاب مزبور جنبه کنایی داشته و حتی ترك اولی نیز در کار « ترك اولی » بوده، یا تنها
نباشد، بلکه منظور بیان روح منافقگري منافقان با یک بیان لطیف و کنایه آمیز بوده است.
این موضوع را با ذکر مثالی میتوان روشن ساخت. فرض کنید ستمگري میخواهد به صورت فرزند شما سیلی بزند، یکی از
دوستانتان دست او را میگیرد شما نه تنها از این کار ناراحت نمیشوید بلکه خوشحال نیز خواهید شد، اما براي اثبات زشتی باطن
و هدفتان !؟« چرا نگذاشتی سیلی بزند تا همه مردم این سنگدل منافق را بشناسند » : طرف به صورت عتاب آمیز به دوستتان میگویید
از این بیان تنها اثبات سنگدلی و نفاق اوست که در لباس عتاب و سرزنش دوست مدافع ظاهر شده است.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 44 .... ص : 209
آنها که ایمان به خدا و سراي دیگر دارند هیچ گاه » : (آیه 44 )- سپس به شرح یکی از نشانههاي مؤمنان و منافقان پرداخته، میگوید
لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ أَنْ یُجاهِدُوا ) « از تو اجازه براي عدم شرکت در جهاد با اموال و جانها، نمیخواهند
بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ).
بلکه هنگامی که فرمان جهاد صادر شد بدون تعلل و سستی به دنبال آن میشتابند و همان ایمان به خدا و مسؤلیتهایشان در برابر او،
و ایمان به دادگاه رستاخیز آنان را به این راه دعوت میکند و راه عذرتراشی و بهانه جویی را به رویشان میبندد.
و از نیت و اعمال آنها کاملا آگاه است (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ). « خداوند به خوبی افراد پرهیزکار را میشناسد »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 45 .... ص : 209
تنها کسانی از تو اجازه (براي عدم شرکت در میدان جهاد) میطلبند که ایمان به خدا و روز جزا » : (آیه 45 )- سپس میگوید
إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ). ص: 210 ) « ندارند
وَ ارْتابَتْ ) !« دلهایشان مضطرب و آمیخته با شک و تردید است » سپس براي تأکید عدم ایمان آنها میگوید: آنها کسانی هستند که
قُلُوبُهُمْ).
به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش میگذارند و گاهی باز میگردند و پیوسته در حیرت و سرگردانی به سر »
و همیشه منتظر پیدا کردن بهانه و کسب اجازه از پیامبرند (فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ). « میبرند
را از « مؤمنان راستین » نبود، بلکه هم امروز نیز « تبوك » صدر اسلام و میدان جنگ « منافقان » و « مؤمنان » این دو نشانه مخصوص
صفحه 198 از 529
با این دو صفت میتوان شناخت، مؤمن، شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش! « مدعیان دروغین »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 46 .... ص : 210
(آیه 46 )- عدمشان، به ز وجود! در اینجا یکی دیگر از نشانههاي کذب و دروغ منافقان را بیان کرده و در حقیقت بحثی را که در
آیات قبل گذشت و فرمود:
اینها اگر (راست میگفتند و) اراده داشتند که (بسوي میدان جهاد) خارج » : وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ تکمیل میکند و میگوید
در حالی که هیچ گونه آمادگی در آنها دیده نمیشود (وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ « شوند وسیلهاي براي آن فراهم میساختند
عُدَّةً).
خدا از شرکت آنها در میدان پر افتخار جهاد کراهت دارد لذا (توفیق خود را از آنها سلب » اینها افراد تاریکدل بیایمانی هستند که
وَ لکِنْ کَرِهَ اللَّهُ ) « کرده و) آنان را از حرکت باز داشته است و به آنها گفته شد با قاعدین [کودکان و پیران و بیماران] بنشینید
انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِینَ).
این یک فرمان تکوینی است که از باطن تاریک و آلوده آنها برخاسته و مقتضاي عقیده فاسد و اعمال زشت آنها از آیه فوق به
خوبی استفاده میشود که هر عمل و نیتی اقتضایی دارد که خواه ناخواه دامان انسان را میگیرد، و همه افراد شایستگی و لیاقت آن
را ندارند که در کارهاي بزرگ و راه خدا گام بردارند، این توفیق را خداوند نصیب کسانی میکند که پاکی نیت و آمادگی و
اخلاص در آنان سراغ دارد.
ص: 211
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 47 .... ص : 211
(آیه 47 )- در این آیه به این واقعیت اشاره میکند که عدم شرکت این گونه افراد در میدان جهاد نه تنها جاي تأسف نیست بلکه
شاید جاي خوشحالی باشد.
در حقیقت به مسلمانان یک درس بزرگ میدهد که هیچ گاه در فکر افزودن سیاهی لشکر و کمیت و تعداد نباشند، بلکه به فکر
این باشند که افراد مخلص و با ایمان را انتخاب کنند هر چند نفراتشان کم باشد.
اگر آنها همراه شما به سوي میدان جهاد (تبوك) حرکت میکردند (نخستین اثر شومشان این بود) که چیزي جز » : نخست میگوید
لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا). ) « تردید و اضطراب بر شما نمیافزودند
یعنی حضور آنها با آن روحیه فاسد و توأم با تردید و نفاق و بزدلی اثري جز ایجاد تردید و شک و تولید فساد در میان سپاه اسلام
ندارد.
آنها با سرعت کوشش میکنند در میان نفرات لشکر نفوذ کنند و به ایجاد نفاق و تفرقه و از هم گسستن پیوندهاي اتحاد » به علاوه
وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَۀَ). ) « بپردازند
افراد ضعیف الایمانی در گوشه و کنار جمعیت شما وجود دارند که زود تحت » سپس به مسلمانان اخطار میکند که: مراقب باشید
وَ فِیکُ مْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ). و یا این که در میان شما افرادي هستند که براي منافقان ) « تأثیر سخنان این گروه منافق قرار میگیرند
جاسوسی میکنند.
بنابراین وظیفه مسلمانان قوي الایمان آن است که مراقب این گروه ضعیف یا جاسوس باشند.
صفحه 199 از 529
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ). آنها که آشکارا و آنها که پنهانی ستم به ) « خداوند همه ستمگران را میشناسد » : و در پایان آیه میگوید
خویش یا به جامعه میکنند از دیدگاه علم او مخفی نیستند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 48 .... ص : 211
(آیه 48 )- در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هشدار میدهد که این اولین بار نیست که این گروه منافق به سمپاشی و تخریب
مشغول میشوند، آنها در گذشته نیز مرتکب چنین کارهایی شدند، و الآن نیز از هر فرصتی براي نیل به مقصود خود استفاده
ص: 212
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَۀَ مِنْ ) « این گروه منافقان قبلا هم میخواستند میان شما تفرقه و پراکندگی ایجاد کنند » : میکند، و چنین میگوید
قَبْلُ).
و یارانش از نیمه راه بازگشتند و دست از یاري پیامبر صلّی اللّه علیه و « عبد اللّه بن ابیّ » است که « جنگ احد » و این اشاره به داستان
آله برداشتند، و یا اشاره به سایر مواردي است که توطئه بر ضد شخص پیامبر و یا افراد مسلمین چیدند که تاریخ اسلام، آنها را ثبت
کرده است.
وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ). نقشهها کشیدند تا اوضاع مسلمانان را به هم بریزند و آنها را از ) « و آنها کارها را براي تو دگرگون ساختند »
جهاد باز دارند و اطراف تو خالی شود.
اما هیچ یک از این توطئهها و تلاشها به جایی نرسید، و همه نقش بر آب شد و تیرشان به سنگ خورد.
حَتَّی جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ). ) « تا آن که حق فرا رسید و فرمان خدا آشکار گشت »
وَ هُمْ کارِهُونَ). ) « در حالی که آنها از پیشرفت و پیروزي تو ناراحت بودند »
اما خواست و اراده بندگان در برابر اراده و مشیت پروردگار کمترین اثري نمیتواند داشته باشد، خدا میخواست تو را پیروز کند و
آیینت را به سراسر جهان برساند و موانع را هر چه باشد از سر راه بر دارد و بالاخره این کار را کرد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 49 .... ص : 212
اشاره
( (آیه 49
شأن نزول: .... ص : 212
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مسلمانان را آماده جنگ تبوك میساخت و دعوت به حرکت میکرد یکی از رؤساي طایفه
که در صف منافقان بود خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و عرض کرد اگر اجازه دهی من در « جدّ بن قیس » به نام « بنی سلمه »
این میدان جنگ حاضر نشوم زیرا علاقه شدیدي به زنان دارم مخصوصا اگر چشمم به دختران رومی بیفتد ممکن است دل از دست
بدهم و مفتون آنها شوم! پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به او اجازه داد.
در این موقع آیه نازل شد و عمل آن شخص را محکوم ساخت.
صفحه 200 از 529
ص: 213
تفسیر: .... ص : 213
منافقان بهانه تراش! شأن نزول فوق نشان میدهد که انسان هرگاه بخواهد شانه از زیر بار مسؤولیتی خالی کند از هر وسیلهاي براي
خود بهانه میتراشد.
بعضی » : به هر حال قرآن در اینجا روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده و در پاسخ این گونه بهانه جویان رسوا میگوید
از آنها میگویند به ما اجازه بده (که از حضور در میدان جهاد خودداري کنیم) و ما را مفتون و فریفته (زنان و دختران زیبا روي
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَ لا تَفْتِنِّی). ) !« رومی) مساز
اصولا منافقان براي اغفال افراد با ایمان غالبا به یک سلسله موضوعات جزئی و ناچیز و گاهی مضحک متشبث میشوند تا
موضوعات مهم و کلی را نادیده بگیرند.
آگاه باشید که اینها هم اکنون در میان فتنه و گناه و مخالفت فرمان خدا سقوط کردهاند » : ولی به هر حال قرآن در پاسخ او میگوید
أَلا فِی الْفِتْنَۀِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَۀٌ بِالْکافِرِینَ). ) « و جهنم گرداگرد کافران را احاطه کرده است
یعنی آنها به عذرهاي واهی و این که ممکن است بعدا آلوده به گناه بشوند هم اکنون در دل گناه قرار دارند و جهنم گرداگرد آنها
گرفتار « شبهه شرعی » را فرا گرفته است آنها فرمان صریح خدا و پیامبرش را در باره حرکت به سوي جهاد زیر پا میگذارند مبادا به
شوند!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 50 .... ص : 213
(آیه 50 )- در این آیه به یکی دیگر از صفات منافقان و نشانههاي آنها اشاره شده است و بحثی را که در آیات گذشته و آینده
پیرامون نشانههاي منافقان میباشد تکمیل میکند.
إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَۀٌ تَسُؤْهُمْ). ) « اگر نیکی به تو رسد آنها را ناراحت میکند » : نخست میگوید
ولی در مقابل اگر مصیبتی به تو برسد و گرفتار مشکلی شوي با » و این ناراحتی دلیل عداوت باطنی و فقدان ایمان آنهاست
و خود را از این پرتگاه رهایی « خوشحالی میگویند: ما از قبل (پیش بینی چنین مسائلی را میکردیم، و) تصمیم لازم را گرفتیم
بخشیدیم! (وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَۀٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ). ص: 214
وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ). ) « باز میگردند در حالی که (از شکست یا مصیبت یا ناراحتی شما) خوشحالند » و به خانههاي خود
این منافقان کوردل از هر فرصتی به نفع خود استفاده و لاف عقل و درایت میزنند که این عقل و تدبیر ما بود که موجب شد در
فلان میدان شرکت نکنیم، این سخن را چنان میگویند که گویی از خوشحالی در پوست نمیگنجند!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 51 .... ص : 214
بگو: هیچ حادثهاي براي ما رخ » (آیه 51 )- اما تو اي پیامبر! به اینها از دو راه پاسخ گوي، پاسخی دندان شکن و منطقی، نخست
و سرپرست حکیم و مهربان ماست و جز خیر و « نمیدهد مگر آنچه خداوند براي ما مقرّر داشته است همان خدایی که مولاي ما
صلاح ما را مقدر نمیدارد (قُلْ لَنْ یُصِیبَنا إِلَّا ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا).
صفحه 201 از 529
وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ). ) « افراد با ایمان باید تنها بر خدا توکّل کنند » آري
تنها به او عشق میورزند و از او یاري میطلبند و سر بر آستان او میسایند تکیهگاه و پناهگاهشان کسی جز او نیست.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 52 .... ص : 214
و تو اي پیامبر این پاسخ را نیز به آنان بگو که شما چه انتظاري را در باره ما میکشید جز این که به یکی از دو یکی و » -( (آیه 52
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَي الْحُسْنَیَیْنِ). ) « خیر و سعادت خواهیم رسید
یا دشمنان را در هم میکوبیم و پیروز از میدان مبارزه باز میگردیم، و یا کشته میشویم و شربت شهادت را با افتخار مینوشیم، هر
کدام پیش آید، خوش آید که مایه افتخار است و روشنی چشم ما و به هر صورت شکست در قاموس ما راه ندارد.
ما در مورد شما یکی از دو بدبختی، تیره روزي و بلا و مصیبت را انتظار میکشیم، یا در این جهان و جهان دیگر به » اما به عکس
وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَنْ یُصِ یبَکُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ ) « مجازات الهی گرفتار میشوید، و یا به دست ما خوار و نابود خواهید شد
بِأَیْدِینا).
ص: 215 « حال که چنین است شما انتظار بکشید، و ما هم با شما انتظار میکشیم »
(فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ).
شما در انتظار خوشبختی ما باشید و ما هم در انتظار بدبختی شما نشستهایم!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 53 .... ص : 215
(آیه 53 )- قرآن در اینجا به قسمتی دیگر از نشانههاي منافقان و نتیجه و سر انجام کار آنها اشاره کرده و روشن میسازد که چگونه
اعمال آنها بیروح و بیاثر است و هیچ گونه بهرهاي از آن عایدشان نمیشود، و از آنجا که در میان اعمال نیک، انفاق در راه خدا
و نماز (پیوند خلق با خالق) موقعیت خاصی دارد، مخصوصا انگشت روي این دو قسمت گذارده است.
به آنها بگو: شما چه از روي اراده و اختیار در راه خدا انفاق کنید و چه از روي کراهت و اجبار (و » ! نخست میگوید: اي پیامبر
قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ). ) « ملاحظات شخصی و اجتماعی) در هر حال از شما پذیرفته نخواهد شد
إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِینَ). نیتهایتان آلوده، و اعمالتان ) « زیرا شما گروه فاسقی بودید » : سپس به دلیل آن اشاره کرده، میفرماید
ناپاك، و قلبتان تاریک است، و خدا تنها عملی را میپذیرد که پاك باشد و از شخصی پاك و با تقوا سر زند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 54 .... ص : 215
و هیچ چیز مانع قبول انفاقات آنها نشده جز » : (آیه 54 )- در این آیه بار دیگر دلیل عدم قبول انفاقات آنها را توضیح داده، میگوید
و هر عملی توأم با ایمان با خدا و توحید نبوده باشد در پیشگاه خدا مقبول نیست (وَ ما « این که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدهاند
مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ).
آنها نماز را به جا نمیآورند مگر از روي » : پس از ذکر عدم قبول انفاقهاي مالی آنها به وضع عبادات آنان اشاره کرده میگوید
وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ کُسالی). ) « کسالت و با ناراحتی و سنگینی
وَ لا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کارِهُونَ). ) « انفاق نمیکنند مگر از روي کراهت و اجبار » همان گونه که
در حقیقت به دو دلیل انفاقهاي آنها پذیرفته نمیشود یکی به دلیل آن که از روي کفر و عدم ایمان سر میزند، و دیگر این که از
صفحه 202 از 529
روي کراهت و اجبار است. ص: 216
همچنین به دو علت نماز آنها پذیرفته نیست نخست به علت کفر، و دیگر به خاطر آنکه از روي کسالت و کراهت انجام میگیرد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 55 .... ص : 216
و فکر کنی « فزونی اموال و اولاد آنها نباید تو را در شگفتی فرو برد » : (آیه 55 )- در این آیه روي سخن را به پیامبر کرده، میگوید
که آنها با این که منافقند چگونه مشمول این همه مواهب الهی واقع شدهاند (فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ).
خدا میخواهد به این وسیله آنان را در زندگی دنیا معذب کند، و به » چرا که اینها به ظاهر براي آنها نعمت است اما در حقیقت
إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ ) « خاطر دلبستگی فوق العاده به این امور در حال کفر و بیایمانی بمیرند
هُمْ کافِرُونَ).
در واقع آنها از دو راه به وسیله این اموال و اولاد (نیروي اقتصادي و انسانی) معذب میشوند: نخست این که این گونه افراد معمولا
فرزندانی ناصالح و اموالی بیبرکت دارند که مایه درد و رنجشان در زندگی دنیاست، شب و روز باید براي فرزندانی که مایه ننگ
و ناراحتی هستند، تلاش کنند، و براي حفظ اموالی که از طریق گناه به دست آوردهاند جان بکنند، و از طرف دیگر چون به این
اموال و فرزندان دلبستگی دارند و به سراي وسیع و پر نعمت آخرت و جهان پس از مرگ ایمان ندارند چشم پوشی از این همه
اموال برایشان مشکل است تا آنجا که ایمانشان را روي آنها گذاشته و با کفر از دنیا میروند، و به سختترین وضعی جان
میدهند؟
مال و فرزند اگر پاك و صالح باشد موهبت است و سعادت و مایه رفاه و آسایش و اگر ناپاك و ناصالح باشد رنج و عذاب الیم
است.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 56 .... ص : 216
آنها به » : (آیه 56 )- نشانه دیگري از منافقان! در اینجا یکی دیگر از اعمال و حالات منافقان به روشنی ترسیم شده است میگوید
وَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْکُمْ). ) « خدا سوگند یاد میکنند که از شما هستند
و از شدت ترس « در حالی که نه از شما هستند (و نه در چیزي با شما موافقند) بلکه آنها گروهی هستند که فوق العاده میترسند »
کفر را پنهان کرده اظهار ایمان میکنند مبادا گرفتار شوند (وَ ما هُمْ مِنْکُمْ وَ لکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ).
ص: 217
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 57 .... ص : 217
(آیه 57 )- در این آیه شدت بغض و عداوت و نفرت آنها را از مؤمنان در عبارتی کوتاه اما بسیار رسا و گویا منعکس کرده،
آنها چنان هستند که اگر پناهگاهی (همانند یک دژ محکم) بیابند، یا دسترسی به غارهایی در کوهها داشته باشند، یا » : میگوید
تا از شما دور شوند و بتوانند کینه و عدوات خود « بتوانند راهی در زیر زمین پیدا کنند، با سرعت هر چه بیشتر به سوي آن میشتابند
را آشکار سازند (لَوْ یَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَیْهِ وَ هُمْ یَجْمَحُونَ).
این یکی از رساترین تعبیراتی است که قرآن در باره ترس و وحشت منافقان و یا بغض و نفرت آنان بیان کرده که آنها اگر در
کوهها و حتی زیر و روي زمین راه فراري پیدا کنند از ترس یا عداوت از شما دور میشوند ولی چون قوم و قبیله و اموال و ثروتی
صفحه 203 از 529
در محیط شما دارند مجبورند دندان بر جگر بگذارند و بمانند!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 58 .... ص : 217
اشاره
( (آیه 58
شأن نزول: .... ص : 217
فرا رسید، صدا « بنی تمیم » نقل شده که: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مشغول تقسیم اموالی (از غنائم یا مانند آن) بود که یکی از طایفه
زد: اي رسول خدا! عدالت کن! پیامبر فرمود: واي بر تو اگر من عدالت نکنم چه کسی عدالت خواهد کرد؟! در این هنگام این آیه
و آیه بعد نازل شد و به این گونه افراد اندرز داد.
تفسیر: .... ص : 217
خودخواهان بیمنطق: در این آیه به یکی از حالات منافقان اشاره شده و آن این که آنها هرگز راضی به حق خود نیستند.
هر کس جیب آنها را پر کند عادل است و از او راضی هستند و هر کس به خاطر رعایت عدالت حق دیگران را به آنها نبخشد ظالم
و از او ناراضی میشوند.
و میگویند عدالت را رعایت نکردي (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُكَ فِی « بعضی از آنها در تقسیم صدقات به تو عیب میگیرند » : لذا میگوید
الصَّدَقاتِ).
و تو را مجري « اگر سهمی به آنها داده شود راضیند و خوشحال » اما در حقیقت چنین است که آنها به منافع خویش مینگرند
عدالت میدانند هر چند استحقاق نداشته باشند (فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا).
و تو را متهم به بیعدالتی میکنند (وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ). « و اگر چیزي از آن به آنها داده نشود خشمگین میشوند »
ص: 218
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 59 .... ص : 218
ولی اگر آنها (به حق خود راضی باشند و) به آنچه خدا و پیامبرش در اختیار آنها گذارده رضایت دهند و بگویند همین » -( (آیه 59
« براي ما کافی است و اگر هم نیاز بیشتري داریم خدا و پیامبر از فضل خود به زودي به ما میبخشند ما تنها رضاي خدا را میطلبیم
و از او میخواهیم که ما را از اموال مردم بینیاز سازد، اگر آنها چنین کنند به سود آنهاست (وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ
وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَی اللَّهِ راغِبُونَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 60 .... ص : 218
صفحه 204 از 529
اشاره
(آیه 60 )- مصارف زکات و ریزه کاریهاي آن: در تاریخ اسلام دو دوران مشخص دیده میشود، دوران مکّه که همت پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله و مسلمانان در آن مصروف تعلیم و تربیت نفرات و آموزش و تبلیغ میشد، و دوران مدینه که پیامبر صلّی اللّه علیه و
و پیاده کردن و اجراي تعلیمات اسلام، از طریق این حکومت صالح زد. « حکومت اسلامی » آله در آن دست به تشکیل
است که به وسیله آن نیازهاي « بیت المال » بدون شک یکی از ابتدایی و ضروريترین مسأله، به هنگام تشکیل حکومت، تشکیل
اقتصادي حکومت برآورده شود.
به همین دلیل یکی از نخستین کارهایی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مدینه انجام داد تشکیل بیت المال بود که یکی از منابع آن
تشکیل میداد، و طبق مشهور این حکم در سال دوم هجرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تشریع شد. « زکات » را
به هر حال آیه مورد بحث به روشنی مصارف واقعی زکات را بیان کرده و آن را در هشت مصرف خلاصه میکند:
إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ). ) « صدقات و زکات براي فقیران است » : نخست میگوید « فقرا » -1
وَ الْمَساکِینِ). ) « مساکین » -2
وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها). ) « عاملان و جمع آوري کنندگان زکات » -3
این گروه در حقیقت کارمندان و کارکنانی هستند که براي جمع آوري زکات و اداره بیت المال اسلام تلاش و کوشش میکنند.
ص: 219
وَ الْمُؤَلَّفَۀِ قُلُوبُهُمْ). ) « و کسانی که براي جلب محبتشان اقدام میشود » -4
آنها کسانی هستند که انگیزه معنوي نیرومندي براي پیشبرد اهداف اسلامی ندارند، و با تشویق مالی میتوان تألیف قلب، و جلب
محبت آنان نمود، و در مباحث فقهی گفته شده که آیه مفهوم وسیعی دارد که کفار و غیر مسلمانان را شامل میشود.
وَ فِی الرِّقابِ). ) « در راه آزاد ساختن بردگان » -5
داده « آزادي تدریجی بردگان » یعنی سهمی از زکات، تخصیص به مبارزه با بردگی، و پایان دادن به این موضوع ضد انسانی، و
میشود.
و آنها که بدون جرم و تقصیر زیر بار بدهکاري مانده و از اداي آن عاجز شدهاند (وَ الْغارِمِینَ). « اداء دین بدهکاران » -6
وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ). ) « و در راه خدا » -7
وَ ابْنِ السَّبِیلِ). ) « واماندگان در راه » -8
یعنی مسافرانی که بر اثر علّتی در راه مانده، و زاد و توشه و مرکب کافی براي رسیدن به مقصد ندارند، هر چند افراد فقیر و
بیبضاعتی نیستند.
فَرِیضَۀً مِنَ اللَّهِ). ) « این فریضه الهی است » : در پایان آیه به عنوان تأکید روي مصارف گذشته، میفرماید
وَ اللَّهُ ) « خداوند دانا و حکیم است » و بدون شک این فریضه، حساب شده، و کاملا دقیق، و جامع مصلحت فرد و اجتماع است، زیرا
عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
نکتهها: .... ص : 219
ص : 219 .... :« مسکین » و « فقیر » -1 فرق میان
صفحه 205 از 529
به معنی کسی است که در زندگی خود کمبود مالی دارد، هر چند مشغول کسب و کاري باشد و هرگز از « فقیر » به نظر میرسد که
کسی است که نیازش شدیدتر است و دستش از کار کوتاه است، و به همین جهت از این و آن « مسکین » کسی سؤال نکند، اما
سؤال میکند.
-2 تقسیم زکات به هشت قسمت مساوي: .... ص : 219
اکثریت قاطع فقها براینند که اصناف هشتگانه فوق مواردي است که صرف زکات در آنها مجاز است، و تقسیم کردن در آن واجب
نیست. ص: 220
اما چگونگی مصرف آن در این مصرف هشتگانه بستگی به ضرورتهاي اجتماعی از یکسو، و نظر حکومت اسلامی از سوي دیگر
دارد.
-3 نقش زکات در اسلام: .... ص : 220
که تمام نیازمندیهاي مادي و معنوي در آن پیش بینی شده، و از همان عصر « آیین جامع » با توجه به این که اسلام به عنوان یک
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، با تأسیس حکومت همراه بود، و توجه خاصی به حمایت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتی دارد،
روشن میشود که نقش بیت المال، و زکات از مهمترین نقشهاست.
شک نیست که هر جامعهاي داراي افرادي از کار افتاده، بیمار، یتیمان بیسرپرست، معلولین، و امثال آنها میباشد که باید مورد
حمایت قرار گیرند.
و نیز براي حفظ موجودیت خود در برابر هجوم دشمن، نیاز به سربازان مجاهدي دارد که هزینه آنها از طرف حکومت پرداخت
میشود.
محسوب « مالیات بر ثروت راکد » و « مالیات بر درآمد و تولید » به همین دلیل در اسلام مسأله زکات که در حقیقت یک نوع
میشود، از اهمیت خاصی برخوردار است، تا آنجا که در ردیف مهمترین عبادات قرار گرفته، و در بسیاري از موارد با نماز همراه
ذکر شده، و حتی شرط قبولی نماز شمرده شده است!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 61 .... ص : 220
اشاره
( (آیه 61
شأن نزول: .... ص : 220
در مورد نزول این آیه گفتهاند: این آیه در باره گروهی از منافقان نازل شده، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، در باره
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میگفتند، یکی از آنان گفت: این کار را نکنید، زیرا، میترسیم به گوش محمّد برسد، و او به ما بد
بگوید (و مردم را بر ضد ما بشوراند).
صفحه 206 از 529
بود گفت: مهم نیست، ما هر چه بخواهیم میگوییم، و اگر به گوش او رسید نزد وي میرویم، و « جلاس » یکی از آنان که نامش
انکار میکنیم، و او از ما میپذیرد، زیرا محمّد صلّی اللّه علیه و آله آدم خوش باور و دهن بینی است، و هر کس هر چه بگوید قبول
میکند، در این هنگام آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر: .... ص : 220
این حسن است نه عیب! در این آیه همان گونه که از مضمون آن استفاده میشود سخن از فرد یا افرادي در میان است که پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله را با گفتههاي ص: 221
وَ مِنْهُمُ ) !« از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: او آدم خوش باوري است » : خود آزار میدادند آیه میگوید
الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ).
آنها در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را که وجود آن در یک رهبر کاملا لازم است، به عنوان نقطه ضعف
نشان میدادند.
به آنها بگو: اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا میدهد (و عذرتان را میپذیرد، و به گمان » : لذا قرآن بلافاصله اضافه میکند که
قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ). ) !« شما یک آدم گوشی است) این به نفع شماست
زیرا از این طریق آبروي شما را حفظ کرده، و شخصیتتان را خرد نمیکند عواطف شما را جریحهدار نمیسازد، و براي حفظ محبت
و اتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش میکند، در حالی که اگر او فورا پردهها را بالا میزد، و دروغگویان را رسوا میکرد،
دردسر فراوانی براي شما فراهم میآمد.
او به خدا و » : سپس براي این که عیب جویان از این سخن سوء استفاده نکنند، و آن را دستاویز قرار ندهند، چنین اضافه میکند
یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ) « فرمانهاي او ایمان دارد، و به سخنان مؤمنان راستین گوش فرا میدهد، و آن را میپذیرد و به آن ترتیب اثر میدهد
یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ).
یعنی در واقع پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دو گونه برنامه دارد: یکی برنامه حفظ ظاهر و جلوگیري از پردهدري، و دیگري در مرحله
عمل، در مرحله اول به سخنان همه گوش فرا میدهد، و ظاهرا انکار نمیکند، ولی در مقام عمل تنها توجه او به فرمانهاي خدا و
پیشنهادها و سخنان مؤمنان راستین است، و یک رهبر واقع بین باید چنین باشد، و تأمین منافع جامعه جز از این راه ممکن نیست لذا
وَ رَحْمَۀٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ). ) « او رحمت براي مؤمنان شماست » : بلافاصله میفرماید
تنها چیزي که در اینجا باقی میماند این است که نباید آنها که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را با این سخنان خود ناراحت میکنند و از
او عیب جویی مینمایند، تصور کنند که بدون مجازات خواهند ماند. ص: 222
وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ ) « آنها که به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آزار میرسانند عذابی دردناك دارند » : لذا در پایان آیه میفرماید
رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 62 .... ص : 222
اشاره
صفحه 207 از 529
( (آیه 62
شأن نزول: .... ص : 222
جمعی از مفسران شأن نزولی براي این آیه و آیه بعد نقل کردهاند و آن این که: هنگامی که در نکوهش تخلف کنندگان از غزوه
در باره آنها « محمّد » تبوك آیاتی نازل شد یکی از منافقان گفت: به خدا سوگند این گروه نیکان و اشراف ما هستند، اگر آنچه را
میگوید راست باشد، اینها از چهارپایان هم بدترند، یکی از مسلمانان این سخن را شنید و گفت: به خدا آنچه او میگوید حق
است، و تو از چهارپا بدتري! این سخن به گوش پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسید به دنبال آن مرد منافق فرستاد و از او پرسید: چرا
چنین گفتی، او سوگند یاد کرد که چنین سخنی نگفته است آن مرد مؤمن، گفت: خداوندا خودت راستگو را تصدیق، و دروغگو
را تکذیب فرما.
این دو آیه نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.
تفسیر: .... ص : 222
قیافه حق به جانب منافقان! یکی از نشانههاي منافقان و اعمال زشت و شوم آنها که قرآن کرارا به آن اشاره کرده، این است که آنها
براي پوشاندن چهره خود بسیاري از خلافکاریهاي خود را انکار میکردند و با توسل به سوگندهاي دروغین میخواستند مردم را
فریب داده و از خود راضی کنند. در این آیه و آیه بعد قرآن مجید پرده از روي این عمل زشت برداشته و مسلمانان را آگاه
میسازد که تحت تأثیر این گونه سوگندهاي دروغین قرار نگیرند.
یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ). ) « آنها براي شما سوگند به خدا یاد میکنند تا شما را راضی کنند » : نخست میگوید
روشن است که هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست. بلکه میخواهند با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را در نظرتان
اگر آنها راست میگویند و ایمان دارند، شایستهتر این است که » : دگرگون جلوه دهند، و به مقاصد خود برسند. لذا قرآن میگوید
وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کانُوا مُؤْمِنِینَ). ) !« خدا و پیامبرش را راضی کنند
ص: 223
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 63 .... ص : 223
مگر نمیدانند کسی که با خدا و رسولش دشمنی » : (آیه 63 )- در این آیه این گونه افراد منافق را شدیدا تهدید میکند، و میگوید
أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً ) « و مخالفت کند براي او آتش دوزخ است که جاودانه در آن میماند
فِیها).
ذلِکَ الْخِزْيُ الْعَظِیمُ). ) « این رسوایی و ذلّت بزرگی است » : سپس براي تأکید اضافه میکند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 64 .... ص : 223
اشاره
صفحه 208 از 529
( (آیه 64
شأن نزول: .... ص : 223
در باره نزول این آیه و دو آیه بعد چنین نقل شده: گروهی از منافقان در یک جلسه سرّي، براي قتل پیامبر توطئه کردند که پس از
مراجعت از جنگ تبوك در یکی از گردنههاي سر راه به صورت ناشناس کمین کرده، شتر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را رم دهند، و
حضرت را به قتل برسانند.
خداوند پیامبرش را از این نقشه آگاه ساخت، و او دستور داد جمعی از مسلمانان مراقب باشند، و آنها را متفرق سازند.
تفسیر: .... ص : 223
برنامه خطرناك دیگري از منافقان: از این آیه چنین استفاده میشود که خداوند براي دفع خطر منافقان از پیامبر، گهگاه پرده از
روي اسرار آنها برمیداشت، و آنان را به مسلمانان معرفی میکرد، تا به هوش باشند و آنها نیز دست و پاي خود را جمع کنند، روي
منافقان میترسند که » : این جهت غالبا آنان در یک حالت ترس و وحشت به سر میبردند، قرآن به این وضع اشاره کرده، میگوید
یَحْ ذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِی ) « بر ضد آنها سورهاي نازل شود، و آنان را به آنچه در دل دارند آگاه سازد
قُلُوبِهِمْ).
ولی عجیب این که بر اثر شدت لجاجت و دشمنی باز هم دست از استهزاء و تمسخر نسبت به کارهاي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر
به آنها بگو: هر چه میخواهید استهزاء کنید، اما بدانید خدا آنچه را را » : نمیداشتند، لذا خداوند در پایان آیه به پیامبرش میگوید
و شما را رسوا میکند! (قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ). « از آن بیم دارید آشکار میسازد
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 65 .... ص : 223
(آیه 65 )- در این آیه به یکی دیگر از برنامههاي منافقان اشاره کرده، ص: 224
اگر از آنها بپرسی (که چرا چنین سخن نادرستی را گفتهاند، و یا چنین کار خلافی را انجام دادهاند) میگویند: ما مزاح و » : میگوید
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ). ) !« شوخی میکردیم و در واقع قصد و غرضی نداشتیم
منافقان امروز و منافقان هر زمان که برنامههاي یکنواختی دارند از این روش بهرهبرداري فراوان میکنند، حتی گاه میشود
جديترین مطالب را در لباس مزاحها و شوخیهاي ساده مطرح کنند، اگر به هدفشان رسیدند چه بهتر، و الّا با عنوان کردن شوخی و
مزاح میخواهند از چنگال مجازات فرار کنند.
به آنها بگو: آیا خدا، و » اما قرآن با تعبیري قاطع و کوبنده، به آنها پاسخ میگوید، و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که
قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ). ) !؟« آیات او، و رسولش، را مسخره میکنید و به شوخی میگیرید
یعنی آیا با همه چیز میتوان شوخی کرد، حتی با خدا و پیامبر و آیات قرآن! آیا مسأله رم دادن شتر، و سقوط پیامبر صلّی اللّه علیه و
آله از آن گردنه خطرناك، چیزي است که بتوان زیر نقاب شوخی آن را پوشاند؟
صفحه 209 از 529
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 66 .... ص : 224
لا تَعْتَذِرُوا). ) « دست از این عذرهاي واهی و دروغین بردارید » : (آیه 66 )- سپس به پیامبر دستور میدهد صریحا به این منافقان بگو
قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ). ) « شما بعد از ایمان راه کفر پیش گرفتید » چرا که
این تعبیر نشان میدهد که گروه بالا از آغاز در صف منافقان نبودند، بلکه در صف مؤمنان ضعیف الایمان بودند و پس از ماجراي
فوق راه کفر پیش گرفتند.
اگر ما گروهی از شما را ببخشیم گروه دیگري را به خاطر این که مجرم بودند، » : سر انجام، آیه را با این جمله پایان میدهد که
إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَۀٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طائِفَۀً بِأَنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ). ) « مجازات خواهیم کرد
افرادي هستند که « گروه مورد عفو » این که میگوید گروهی را مجازات میکنیم به خاطر جرم و گناهشان، دلیل بر آن است که
آثار جرم و گناه را با آب توبه از وجود خود شستهاند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 67 .... ص : 224
(آیه 67 )- نشانههاي منافقان: در این آیه اشاره به یک مطلب کلی میکند ص: 225
« زن » با یک « مرد » و آن این که ممکن است روح نفاق به اشکال مختلف ظاهر شود، مخصوصا خودنمایی، روح نفاق در یک
ممکن است متفاوت باشد، اما نباید فریب تغییر چهرههاي نفاق را در میان منافقان خورد.
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ). ) « مردان منافق و زنان منافق همه از یک قماشند » : لذا میگوید
سپس به ذکر پنج صفت از اوصاف آنان میپردازد.
یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ). ) « آنها مردم را به منکرات تشویق، و از نیکیها باز میدارند » : اول و دوم
در اصلاح جامعه و پیراستن آن از « نهی از منکر » و « امر به معروف » یعنی درست برعکس برنامه مؤمنان راستین که دائما از طریق
آلودگی و فساد کوشش دارند، منافقان دائما سعی میکنند که فساد همه جا را بگیرد، و معروف و نیکی از جامعه برچیده شود.
وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ). نه در راه خدا انفاق میکنند، نه به کمک محرومان میشتابند، و نه ) « دستهایشان را میبندند » سوم: آنها
خویشاوند و آشنا را کمک مالی آنها بهره میگیرند.
ندارند، در بذل اموال سخت بخیلند. « انفاق » روشن است آنها چون ایمان به آخرت و نتایج و پاداش
آنها خدا را فراموش کردهاند (و نیز وضع زندگی آنها نشان میدهد که) » چهارم: تمام اعمال و گفتار و رفتارشان نشان میدهد که
نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ). یعنی با آنها معامله فراموشی کرده است و ) « خدا هم آنها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش نموده
آثار این دو فراموشی در تمام زندگی آنان آشکار است.
إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ). ) « منافقان فاسقند و بیرون از دایره اطاعت فرمان خدا » پنجم: این که
آنچه در آیه فوق در باره صفات مشترك منافقان گفته شد در هر عصر و زمانی دیده میشود.
ص: 226
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 68 .... ص : 226
خداوند مردان و زنان منافق و همه کفار و افراد » : (آیه 68 )- در این آیه مجازات شدید و دردناك آنها، بیان شده است، میفرماید
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ). ) « بیایمان را وعده آتش جهنم داده
صفحه 210 از 529
خالِدِینَ فِیها). ) « جاودانه در آن خواهند ماند » : همان آتش سوزانی که
هِیَ حَسْبُهُمْ). ) « همین یک مجازات (که تمام انواع عذابها و کیفرها را در بر دارد) براي آنها کافی است » و
و به تعبیر دیگر آنها نیاز به هیچ مجازات دیگري ندارند، زیرا در دوزخ همه نوع عذاب جسمانی و روحانی وجود دارد.
وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ ) « خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب همیشگی نصیبشان نموده است » : و در پایان آیه اضافه میکند
لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ).
بلکه این دوري از خداوند، خود بزرگترین عذاب و دردناکترین کیفر براي آنها محسوب میشود.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 69 .... ص : 226
(آیه 69 )- تکرار تاریخ و درس عبرت! این آیه براي بیدار ساختن این گروه از منافقان، آینه تاریخ را پیش روي آنها میگذارد، و با
شما همانند منافقان » : مقایسه زندگی آنان با منافقان و گردنکشان پیشین، عبرت انگیزترین درسها را به آنها میدهد، و میگوید
و همان مسیر و برنامه و سرنوشت شوم را تعقیب میکنید (کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ). ،« پیشین هستید
کانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَ أَکْثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً). ) « همانها که از نظر نیرو از شما قویتر، و از نظر اموال و فرزندان از شما افزونتر بودند »
آنها از نصیب و بهره خود در دنیا، در طریق شهوات و آلودگی و گناه و فساد و تبهکاري، بهره گرفتند، شما منافقان این امت نیز از »
فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِکُمْ ) « نصیب و بهره خود همان گونه که منافقان پیشین بهره گرفته بودند، بهره برداري کردید
کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلاقِهِمْ).
وَ خُضْ تُمْ ) « شما در کفر و نفاق و سخریه و استهزاء مؤمنان، فرو رفتید، همان گونه که آنها در این امور فرو رفتند » : سپس میگوید
کَالَّذِي خاضُوا). ص: 227
سر انجام پایان کار منافقان پیشین را براي هشدار به گروه منافقان معاصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و همه منافقان جهان، با دو جمله
بیان میکند:
آنها کسانی هستند که همه اعمالشان در دنیا و آخرت بر باد رفته و میرود، و هیچ نتیجه مثبتی از آن عائدشان » : نخست این که
أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ). ) « نمیگردد
وَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). ) « آنها زیانکاران حقیقی، و خسران یافتگان واقعی هستند » : دیگر این که
از اعمال نفاق آمیز خود ببرند، ولی اگر درست بنگریم میبینیم نه در زندگی « محدودي » و « موقت » آنها ممکن است استفادههاي
این دنیا از این رهگذر طرفی میبندند، و نه در جهان دیگر بهرهاي دارند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 70 .... ص : 227
آیا این گروه » : (آیه 70 )- در این آیه روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، به عنوان استفهام انکاري چنین میگوید
منافق از سرنوشت امتهاي پیشین، قوم نوح، و عاد، و ثمود، و قوم ابراهیم، و اصحاب مدین (قوم شعیب) و شهرهاي ویران شده قوم
أَ لَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ قَوْمِ إِبْراهِیمَ وَ أَصْحابِ مَدْیَنَ وَ الْمُؤْتَفِکاتِ). ) « لوط با خبر نشدند
اینها ماجراهاي تکان دهندهاي است که مطالعه و بررسی آن هر انسانی را که کمترین احساس در قلب او باشد تکان میدهد.
« و پیامبرانشان با دلایل روشن براي هدایت آنان به سویشان آمدند » ، هر چند خداوند آنها را هیچ گاه از لطف خود محروم نساخت
(أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ).
صفحه 211 از 529
ولی آنها به هیچ یک از مواعظ و اندرزهاي این مردان الهی گوش فرا ندادند و براي زحمات طاقت فرسایشان در راه روشنگري
خلق خدا ارجی ننهادند.
فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا ) !« بنابراین هرگز خداوند به آنها ستم نکرد، این خودشان بودند که به خویشتن ستم روا داشتند »
أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 71 .... ص : 227
(آیه 71 )- نشانههاي مؤمنان راستین: در آیات گذشته علائم و جهات مشترك مردان و زنان منافق در پنج قسمت مطرح گردید.
ص: 228
در آیه مورد بحث علائم و نشانههاي مردان و زنان با ایمان بیان شده است که آن هم در پنج قسمت خلاصه میشود.
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ ) « مردان و زنان با ایمان دوست و ولیّ و یار و یاور یکدیگرند » : آیه از اینجا شروع میشود که میفرماید
بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ).
پس از بیان این اصل کلی به شرح جزئیات صفات مؤمنان میپردازد:
یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ). ) « آنها مردم را به نیکیها دعوت میکند » : -1 نخست میگوید
وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ). ) « مردم را از زشتیها و بدیها و منکرات باز میدارند » -2
وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ). و به یاد خدا هستند و با یاد و ) « نماز را برپا میدارند » -3 آنها به عکس منافقان که خدا را فراموش کرده بودند
ذکر او، دل را روشن، و عقل را بیدار و آگاه میدارند.
-4 آنها بر خلاف منافقان که افرادي ممسک و بخیل هستند بخشی از اموال خویش را در راه خدا، و حمایت خلق خدا، و براي
وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ). ) « و زکات اموال خویش را میپردازد » بازسازي جامعه، انفاق مینمایند
وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ ) « اطاعت فرمان خدا و پیامبر او میکنند » -5 منافقان فاسقند و سرکش، و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان
رَسُولَهُ).
خداوند آنها را به زودي مشمول رحمت » : در پایان این آیه اشاره به نخستین امتیاز مؤمنان از نظر نتیجه و پاداش کرده، میگوید
أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ). ) « خویش میگرداند
خداوند توانا و حکیم » شک نیست که وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعی و اطمینان بخش است، چرا که
إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ). ) « است
نه بدون علت وعده میدهد، و نه هنگامی که وعده داد، از انجام آن عاجز میماند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 72 .... ص : 228
شرح « معنوي » و « مادي » (آیه 72 )- این آیه قسمتی از این رحمت واسعه الهی را که شامل حال افراد با ایمان میشود، در دو جنبه
میدهد. ص: 229
« خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایی از بهشت وعده داده است که از زیر درختانش نهرها جریان دارد » : نخست میفرماید
(وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
خالِدِینَ فِیها). ) « آنان جاودانه در آن میمانند » از ویژگیهاي این نعمت بزرگ این است که زوال و جدایی در آن راه ندارد و
صفحه 212 از 529
مسکنهاي پاکیزه و منزلگاههاي مرفّه در قلب بهشت عدن در اختیار آنها » دیگر از مواهب الهی به آنها این است که خداوند
وَ مَساکِنَ طَیِّبَۀً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ). ) « میگذارد
باغهاي مخصوصی است از بهشت که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و جمعی « جنّات عدن » از احادیث اسلامی چنین استفاده میشود که
از خاصان پیروان او در آنها مستقر خواهند شد.
رضایت و خشنودي خدا (که نصیب این مؤمنان راستین میشود) از » : سپس اشاره به نعمت و پاداش معنوي آنها کرده، میفرماید
وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ). ) « همه برتر و بزرگتر است
روحانی را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودي خدا از او، دست Ə 􀀀 هیچ کس نمیتواند آن لذت معنوي و ا
میدهد، توصیف کند.
ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ). ) « این پیروزي بزرگی است » : و در پایان آیه اشاره به تمام این نعمتهاي مادي و معنوي کرده، میگوید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 73 .... ص : 229
اي پیامبر! با » : (آیه 73 )- پیکار با کفار و منافقان: سر انجام در این آیه دستور به شدت عمل در برابر کفّار و منافقان داده، میگوید
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ). ) « کافران و منافقان جهاد کن
وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ). ) « و در برابر آنها روش سخت و خشنی در پیش گیر »
وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ ) « جایگاهشان دوزخ است که بدترین سرنوشت و جایگاه است » این مجازات آنها در دنیاست، و در آخرت
الْمَصِیرُ).
جهاد همه جانبه، و مخصوصا جهاد مسلحانه ص: 230 « کفار » البته طرز جهاد در برابر
است. و منظور از جهاد با منافقان انواع و اشکال دیگر مبارزه غیر از مبارزه مسلحانه است، مانند مذمت و توبیخ و تهدید و رسوا
وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ) اشاره به همین معنی باشد. » ساختن آنها، و شاید جمله
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 74 .... ص : 230
اشاره
( (آیه 74
شأن نزول: .... ص : 230
در باره شأن نزول این آیه روایات مختلفی نقل شده که همه آنها نشان میدهد بعضی از منافقان، مطالب زنندهاي در باره اسلام و
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفته بودند و پس از فاش شدن اسرارشان سوگند دروغ یاد کردند که چیزي نگفتهاند و همچنین
توطئهاي بر ضد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چیده بودند که خنثی گردید.
تفسیر: .... ص : 230
صفحه 213 از 529
توطئه خطرناك! در این آیه پرده از روي یکی دیگر از اعمال منافقان برداشته شده و آن این که: هنگامی که میبینند اسرارشان
فاش شده واقعیات را انکار میکنند و حتی براي اثبات گفتار خود به قسمهاي دروغین متوسل میشوند.
یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا). ) « منافقان سوگند یاد میکنند که چنان مطالبی را در باره پیامبر نگفتهاند » : نخست میگوید
پس از قبول و اظهار اسلام راه » وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَۀَ الْکُفْرِ). و به این جهت ) « اینها بطور مسلم سخنان کفرآمیزي گفتهاند » : در حالی که
وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ). ) « کفر را پیش گرفتهاند
البته آنان از آغاز مسلمان نبودند که کافر شوند بلکه تنها اظهار اسلام میکردند، بنابراین همین اسلام ظاهري و صوري را نیز با
اظهار کفر درهم شکستند.
وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا). ) « آنها تصمیم خطرناکی داشتند که به آن نرسیدند » و از آن بالاتر
و آن توطئه براي نابودي پیامبر و یا فعالیتهایی است که براي به هم ریختن سازمان جامعه اسلامی، و تولید فساد و نفاق و شکاف،
انجام میدادند، که هرگز به هدف نهایی منتهی نشد.
در جمله بعد براي این که زشتی و وقاحت فعالیتهاي منافقان و نمک نشناسی آنها کاملا آشکار شود اضافه میکند: آنها در واقع
خلافی از پیامبر ندیده بودند و هیچ لطمهاي از ناحیه اسلام بر آنان وارد نشده بود، بلکه به عکس در پرتو برگزیده تفسیر نمونه،
ج 2، ص: 231
آنها در حقیقت انتقام نعمتهایی را میگرفتند خداوند و پیامبر » حکومت اسلام به انواع نعمتهاي مادي و معنوي رسیده بودند، بنابراین
وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ). ) « با فضل و کرم خود تا سر حد استغنا به آنها داده بودند
فَإِنْ ) « اگر آنان توبه کنند براي آنها بهتر است » : سپس آنچنان که سیره قرآن است راه بازگشت را به روي آنان گشوده، میگوید
یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ).
و این نشانه واقع بینی اسلام و اهتمام به امر تربیت، و مبارزه با هرگونه سختگیري و شدت عمل نابجاست، که حتی راه آشتی و توبه
را به روي منافقانی که توطئه براي نابودي پیامبر کردند و سخنان کفرآمیز و توهینهاي زننده داشتند بازگذارده.
اگر به روش خود ادامه دهند، و از » : در عین حال براي این که آنها این نرمش را دلیل بر ضعف نگیرند، به آنها هشدار میدهد که
وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلِیماً فِی ) « توبه روي برگردانند، خداوند در دنیا و آخرت آنان را به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد
الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ).
آنها در سراسر روي زمین » و اگر میپندارند کسی در برابر مجازات الهی ممکن است به کمک آنان بشتابد سخت در اشتباهند، زیرا
وَ ما لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ). ) « نه ولی و سرپرستی خواهند داشت و نه یار و یاوري
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 75 .... ص : 231
اشاره
( (آیه 75
شأن نزول: .... ص : 231
صفحه 214 از 529
نازل شده است، او که مرد فقیري بود و مرتب به مسجد « ثعلبۀ بن حاطب » این آیه و سه آیه بعد از آن در باره یکی از انصار به نام
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میآمد اصرار داشت که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دعا کند تا خداوند مال فراوانی به او بدهد! پیغمبر به
مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی، بهتر از مقدار زیادي است که توانایی » « قلیل تؤدّي شکره خیر من کثیر لا تطیقه » : او فرمود
.« ادا حقش را نداشته باشی
ولی ثعلبه دست بردار نبود و سر انجام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله براي او دعا کرد.
چیزي نگذشت که طبق روایتی پسر عموي ثروتمندي داشت از دنیا رفت و ثروت سرشاري به او رسید.
پس از مدتی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مأمور جمع آوري زکات را نزد او فرستاد، تا زکات ص: 232
اموال او را بگیرد، ولی این مرد کم ظرفیت و تازه به نوا رسیده و بخیل، از پرداخت حق الهی خودداري کرد، نه تنها خودداري کرد،
است. « جزیه » بلکه به اصل تشریع این حکم نیز اعتراض نمود و گفت: این حکم برادر
!« واي بر ثعلبه! اي واي بر ثعلبه » ! به هر حال هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سخن او را شنید فرمود: یا ویح ثعلبۀ! یا ویح ثعلبۀ
و در این هنگام آیات مزبور نازل شد.
تفسیر: .... ص : 232
منافقان کم ظرفیتند! قرآن در اینجا روي یکی دیگر از صفات زشت منافقان انگشت میگذارد و آن این که: به هنگام ضعف و
ناتوانی و فقر و پریشانی، چنان دم از ایمان میزنند که هیچ کس باور نمیکند آنها روزي در صف منافقان قرار گیرند.
اما همین که به نوایی برسند چنان دست و پاي خود را گم کرده و غرق دنیاپرستی میشوند که همه عهد و پیمانهاي خویش را با
خدا به دست فراموشی میسپارند.
بعضی از منافقان کسانی هستند که با خدا پیمان بستهاند که اگر از فضل و کرم خود به ما مرحمت کند قطعا به » : نخست میگوید
وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ). ) « نیازمندان کمک میکنیم و از نیکوکاران خواهیم بود
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 76 .... ص : 232
و به هنگامی که خداوند از فضل و رحمتش » (آیه 76 )- ولی این سخن را تنها زمانی میگفتند که دستشان از همه چیز تهی بود
فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ). ) « سرمایههایی به آنان داد، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و رویگردان شدند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 77 .... ص : 232
این عمل و این پیمان شکنی و بخل نتیجهاش این شد که روح نفاق بطور مستمر و پایدار در دل آنان ریشه کند و تا روز » -( (آیه 77
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ). ) « قیامت و هنگامی که خدا را ملاقات میکنند ادامه یابد
بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما ) « به خاطر آن است که از عهدي که با خدا بستند تخلف کردند، و به خاطر آن است که مرتبا دروغ میگفتند » این
وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 78 .... ص : 232
صفحه 215 از 529
(آیه 78 )- سر انجام آنها را با این جمله مورد سرزنش و توبیخ قرار میدهد که ص: 233
آیا آنها نمیدانند خداوند اسرار درون آنها را میداند، و سخنان آهسته و در گوشی آنان را میشنود، و خداوند از همه غیوب و »
أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ). ) !؟« پنهانیها با خبر است
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 79 .... ص : 233
اشاره
( (آیه 79
شأن نزول: .... ص : 233
روایات متعددي در شأن نزول این آیه و آیه بعد نقل شده، که از مجموع آنها چنین استفاده میشود که: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
تصمیم داشت لشکر اسلام را براي مقابله با دشمن (احتمالا براي جنگ تبوك) آماده سازد، و نیاز به گرفتن کمک از مردم داشت،
هنگامی که نظر خود را اظهار فرمود، کسانی که توانایی داشتند مقدار قابل ملاحظهاي به عنوان زکات یا کمک بلاعوض به ارتش
اسلام تقدیم کردند.
ولی بعضی از کارگران کم درآمد مسلمان با تحمل کار اضافی و کشیدن آب در شب و تهیه مقداري خرما کمک ظاهرا ناچیزي به
این برنامه بزرگ اسلامی نمودند.
ولی منافقان عیبجو به هر یک از این دو گروه ایراد میگرفتند: گروه اول را به عنوان ریاکار معرفی میکردند، و کسانی را که
مقدار ظاهرا ناچیزي کمک نموده بودند به باد مسخره و استهزاء میگرفتند.
این آیه و آیه بعد نازل شد و شدیدا آنها را تهدید کرد و از عذاب خداوند بیم داد!
تفسیر: .... ص : 233
کارشکنی منافقان: در اینجا اشاره به یکی دیگر از صفات عمومی منافقان شده است که آنها افرادي لجوج، بهانهجو، و ایرادگیر، و
کارشکن هستند، هر کار مثبتی را، با وصلههاي نامناسبی تحقیر کرده، و بد جلوه میدهند.
قرآن مجید شدیدا این روش غیر انسانی آنها را نکوهش میکند، و مسلمانان را از آن آگاه میسازد، تا تحت تأثیر این گونه القائات
آنها که به افراد نیکوکار » : سوء قرار نگیرند و هم منافقان بدانند که حناي آنان در جامعه اسلامی رنگی ندارد! نخست میفرماید
مؤمنین در پرداختن صدقات و کمکهاي صادقانه، عیب میگیرند، و مخصوصا آنها که افراد با ایمان تنگدست را که دسترسی جز به
کمکهاي مختصر ندارند، مسخره میکنند، خداوند آنان را ص: 234
الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذِینَ لا یَجِ دُونَ إِلَّا ) !« مسخره میکند، و عذاب دردناك در انتظار آنهاست
جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
خداوند آنها را مسخره میکند) این است که مجازات استهزاء کنندگان را به آنها خواهد داد، و یا ) « سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ » منظور از جمله
صفحه 216 از 529
آن چنان با آنها رفتار میکند که همچون استهزاء شدگان تحقیر شوند!
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 80 .... ص : 234
اشاره
(آیه 80 )- در این آیه تأکید بیشتري روي مجازات این گروه از منافقان نموده و آخرین تهدید را ذکر میکند به این ترتیب که روي
چه براي آنها استغفار کنی و چه نکنی، حتی اگر هفتاد بار براي آنها از » : سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نموده میگوید
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ ) « خداوند طلب آمرزش نمایی هرگز خدا آنها را نمیبخشد
لَهُمْ).
و همین کفر آنها را به درّه نفاق و آثار شوم آن افکند (ذلِکَ « چرا که آنها خدا و پیامبرش را انکار کردند و راه کفر پیش گرفتند »
بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ).
خداوند افراد » و روشن است هدایت خدا شامل حال کسانی میشود که در طریق حق طلبی گام بر میدارند و جویاي حقیقتند، ولی
وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ). ) « فاسق و گنهکار و منافق را هدایت نمیکند
اهمیت به کیفیت کار است نه کمیت: .... ص : 234
تکیه نکرده، بلکه همه جا « کثرت مقدار عمل » این حقیقت به خوبی از آیات قرآن به دست میآید که اسلام در هیچ موردي روي
داده است. « کیفیت عمل » اهمیت به
مهم این است که هیچ کسی از مقدار توانایی خود دریغ ندارد، سخن از بسیار و کم نیست، سخن از احساس مسؤولیت و اخلاص
است.
از این موضوع این حقیقت نیز روشن میشود که در یک جامعه سالم اسلامی به هنگام بروز مشکلات، همه باید احساس مسؤولیت
کنند، نباید چشمها تنها به متمکنان دوخته شود، چرا که اسلام متعلق به همه است، و همه باید در حفظ آن از جان و دل بکوشند.
ص: 235
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 81 .... ص : 235
(آیه 81 )- باز هم کارشکنی منافقان: در این آیه نیز سخن همچنان پیرامون معرفی منافقان، به وسیله اعمال و رفتار و افکار آنهاست.
آنها که در (تبوك) از شرکت در جهاد تخلف جستند، و با عذرهاي واهی در خانههاي خود نشستند (و به گمان » : نخست میفرماید
خود سلامت را بر خطرات میدان جنگ ترجیح دادند) از این عملی که بر ضد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مرتکب شدند،
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ). ) « خوشحالند
وَ کَرِهُوا أَنْ ) « و از این که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کنند (و به افتخارات بزرگ مجاهدان نائل گردند) کراهت داشتند »
یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ).
آنها به تخلف خودشان از شرکت در میدان جهاد قناعت نکردند، بلکه با وسوسههاي شیطانی کوشش داشتند، دیگران را نیز دلسرد
صفحه 217 از 529
وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ). ) « و به آنها گفتند: در این گرماي سوزان تابستان به سوي میدان نبرد حرکت نکنید » یا منصرف سازند
به آنها بگو: » : سپس قرآن روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده و با لحن قاطع و کوبندهاي به آنها چنین پاسخ میگوید
قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَ  را لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ). ) !« آتش سوزان دوزخ از این هم گرمتر و سوزانتر است اگر بفهمند
ولی افسوس که بر اثر ضعف ایمان، و عدم درك کافی، توجه ندارند که چه آتش سوزانی در انتظار آنهاست، آتشی که یک جرقه
کوچکش از آتشهاي دنیا سوزندهتر است.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 82 .... ص : 235
(آیه 82 )- در این آیه اشاره به این میکند که آنها به گمان این که پیروزي به دست آوردهاند و با تخلف از جهاد و دلسرد کردن
بعضی از مجاهدان به هدفی رسیدهاند، قهقهه سر میدهند و بسیار میخندند، همان گونه که همه منافقان در هر عصر و زمان
چنینند.
فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً). ) « باید کم بخندند و بسیار بگریند » ولی قرآن به آنها اخطار میکند که
گریه براي آینده تاریکی که در پیش دارند، گریه به خاطر این که همه پلهاي ص: 236
بازگشت را پشت سر خود ویران ساختهاند، و بالاخره گریه براي این که این همه استعداد و سرمایه عمر را از دست داده و رسوایی و
تیرهروزي و بدبختی براي خود خریدهاند.
جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ). ) « این جزاي اعمالی است که آنها انجام میدادند » : و در آخر آیه میفرماید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 83 .... ص : 236
(آیه 83 )- در این آیه اشاره به یکی دیگر از روشهاي حساب شده و خطرناك منافقان میکند و آن این که آنها به هنگامی که کار
خلافی را آشکارا انجام میدهند براي تبرئه خود ظاهرا در مقام جبران بر میآیند و با این نوسانها و اعمال ضد و نقیض، چهره اصلی
خود را پنهان میدارند.
هرگاه خداوند تو را به سوي گروهی از اینها باز گرداند و از تو اجازه بخواهند که در میدان جهاد دیگري شرکت » : آیه میگوید
فَإِنْ ) !« کنند، به آنها بگو، هیچ گاه با من در هیچ جهادي شرکت نخواهید کرد، و هرگز همراه من با دشمنی نخواهید جنگید
رَجَعَکَ اللَّهُ إِلی طائِفَۀٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُ  وا).
یعنی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باید آنها را براي همیشه مأیوس کند و روشن سازد که دیگر کسی فریبشان را نخواهد خورد.
گروهی از ایشان) نشان میدهد که همه آنان حاضر نبودند از این طریق وارد شوند و پیشنهاد شرکت در جهاد ) « طائِفَۀٍ مِنْهُمْ » جمله
دیگري را عرضه بدارند.
شما براي نخستین بار راضی شدید که از میدان جهاد کنارهگیري کنید و » : سپس دلیل عدم قبول پیشنهاد آنان را چنین بیان میکند
إِنَّکُمْ رَضِ یتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ ) « در خانهها بنشینید، هم اکنون نیز به متخلفان بپیوندید، و با آنها در خانهها بنشینید
الْخالِفِینَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 84 .... ص : 237
(آیه 84 )- روش محکمتر در برابر منافقان: پس از آن که منافقان با تخلف صریح از شرکت در میدان جهاد پردهها را دریدند و
صفحه 218 از 529
کارشان بر ملا شد، خداوند به پیامبرش دستور میدهد روش صریحتر و محکمتري در برابر آنها اتخاذ کند تا براي برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 237
همیشه فکر نفاق و منافقگري از مغزهاي دیگران برچیده شود.
وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً). ) !« بر هیچ یک از آنها (منافقان) که از دنیا میروند نماز مگزار » : لذا میفرماید
وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ). ) « و هیچ گاه در کنار قبر او براي طلب آمرزش و استغفار نایست »
در حقیقت این یک نوع مبارزه منفی، و در عین حال مؤثر، در برابر گروه منافقان است.
و این یک برنامه مبارزه حساب شده در برابر گروه منافقان در آن زمان بود که امروز هم مسلمانان باید از روشهاي مشابه آن
استفاده کنند.
این حکم به خاطر آن است که آنها به خدا و پیامبرش کافر » : در پایان آیه بار دیگر دلیل این دستور را روشن میسازد و میفرماید
إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ). ) « شدند
وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ). نه از کرده خود پشیمان شدند و نه با آب ) « و در حالی که فاسق و مخالف فرمان خدا بودند از دنیا رفتند »
توبه لکههاي گناه را از دامان شستند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 85 .... ص : 237
(آیه 85 )- در اینجا ممکن بوده است سؤالی براي ما مسلمانان مطرح شود که اگر منافقان به راستی این همه از رحمت خدا دورند
پس چرا خداوند به آنها این همه محبت کرده و این همه مال و فرزند (نیروي اقتصادي و انسانی) را در اختیارشان قرار داده است.
اموال و فرزندانشان هیچ » : در آیه مورد بحث روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده و پاسخ این سؤال را چنین میدهد
وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ). ) « گاه نباید مایه اعجاب تو شود
خداوند » چرا که به عکس آنچه مردم ظاهربین خیال میکنند، این اموال و فرزندان نه تنها باعث خوشوقتی آنها نیست، بلکه
إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا برگزیده ) « میخواهد آنان را به وسیله اینها در دنیا مجازات کند، و با حال کفر جان بدهند
تفسیر نمونه، ج 2، ص: 238
وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ).
این آیه اشاره به این واقعیت میکند که امکانات اقتصادي و نیروهاي انسانی در دست افراد ناصالح نه تنها سعادت آفرین نیست،
بلکه غالبا مایه دردسر و بلا و بدبختی است، زیرا چنین اشخاصی نه اموال خود را به مورد، مصرف میکنند و نه فرزندان سر به راه و
با ایمان و تربیت یافتهاي دارند، بلکه اموالشان مایه غفلت آنها از خدا و مسائل اساسی زندگی است و فرزندانشان هم در خدمت
ظالمان و فاسدان قرار میگیرند.
منتها براي کسانی که ثروت و نیروي انسانی را اصیل میپندارند و چگونگی مصرف آن، براي آنها مطرح نیست، زندگانی این
گونه اشخاص دورنماي دل انگیزي دارد، اما اگر به متن زندگیشان نزدیکتر شویم و به این حقیقت نیز توجه کنیم که چگونگی
بهرهبرداري از این امکانات مطرح است تصدیق خواهیم کرد که هرگز افراد خوشبختی نیستند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 86 .... ص : 238
(آیه 86 )- در این آیه و آیه بعد باز سخن در باره منافقان است. آیه میگوید:
صفحه 219 از 529
هنگامی که سورهاي در باره جهاد نازل میشود و از مردم دعوت میکند که به خدا ایمان بیاورید (یعنی بر ایمان خود ثابت قدم »
بمانند و آن را تقویت نمایند) و همراه پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله در راه او جهاد کنید، در این هنگام منافقان قدرتمند که
توانایی کافی از نظر جسمی و مالی براي شرکت در میدان جنگ دارند از تو اجازه میخواهند که در میدان جهاد شرکت نکنند و
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ ) « میگویند بگذار ما با قاعدین (آنها که از جهاد معذورند) باشیم
أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 87 .... ص : 238
« آنها راضی شدند با متخلفان باقی بمانند » (آیه 87 )- در این آیه قرآن آنها را با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار میدهد که
(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ).
« اینها بر اثر گناه و نفاق به مرحلهاي رسیدهاند که بر قلبهایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزي نمیفهمند » بعدا اضافه میکند که
(وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ ص: 239
لا یَفْقَهُونَ)
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 88 .... ص : 239
(آیه 88 )- در این آیه از گروهی که در نقطه مقابل این دسته قرار دارند و صفات و روحیات آنها، و همچنین سر انجام کارشان
درست به عکس آنهاست، سخن به میان آمده.
لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ ) « اما پیامبر و آنها که با او ایمان آوردند با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد کردند » : آیه چنین میگوید
آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ).
و خیرات مادي و معنوي در این جهان و جهان دیگر نصیبشان است (وَ « همه نیکیها براي آنهاست » و سر انجام کارشان این شد که
أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ).
وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). ) « و گروه رستگاران همینها هستند »
توأم گردد هر گونه خیر و برکتی را با خود همراه خواهد داشت، و جز « جهاد » و « ایمان » از این آیه به خوبی استفاده میشود که اگر
در سایه این دو، نه راهی به سوي فلاح و رستگاري است، و نه نصیبی از خیرات و برکات مادي و معنوي.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 89 .... ص : 239
خداوند باغهایی از بهشت براي آنان فراهم » : (آیه 89 )- در این آیه به قسمتی از پاداشهاي اخروي این گروه اشاره کرده، میگوید
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ). ) « ساخته که از زیر درختانش نهرها جریان دارد
و این پیروزي بزرگی » .( خالِدِینَ فِیها ) « جاودانه در آن میمانند » و تأکید میکند: این نعمت و موهبت عاریتی و فناپذیر نیست بلکه
ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ). ) « است
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 90 .... ص : 239
(آیه 90 )- در این آیه به تناسب بحثهاي گذشته، پیرامون منافقان بهانهجو و عذر تراش اشاره به وضع دو گروه از تخلف کنندگان از
صفحه 220 از 529
جهاد شده است.
گروهی از اعراب بادیه نشین که از شرکت در میدان جهاد واقعا معذور بودند نزد تو آمدهاند تا به آنها اجازه داده » : نخست میگوید
وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ). ) « شود و معاف گردند
و به میدان نرفتند (وَ قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا « کسانی که به خدا و پیامبر دروغ گفتند، بدون هیچ عذري در خانه خود نشستند » و در مقابل
اللَّهَ وَ رَسُولَهُ). ص: 240
به زودي به آن دسته از ایشان که کافر شدند عذاب دردناکی خواهد » : در پایان آیه، گروه دوم را شدیدا تهدید کرده، میگوید
سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ). ) « رسید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 91 .... ص : 240
اشاره
( (آیه 91
شأن نزول: .... ص : 240
چنین نقل شده که یکی از یاران با اخلاص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد: اي پیامبر خدا! من پیرمردي نابینا و ناتوانم، حتی
کسی که دست مرا بگیرد و به میدان جهاد بیاورد، ندارم، آیا اگر در جهاد شرکت نکنم معذورم؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سکوت کرد، سپس آیه نازل شد و به این گونه افراد اجازه داد.
تفسیر: .... ص : 240
در این آیه و دو آیه بعد براي روشن ساختن وضع همه گروهها از نظر معذور بودن یا نبودن در زمینه شرکت در جهاد تقسیم بندي
مشخصی شده است.
کسانی که ضعیف و ناتوان هستند (بر اثر پیري و یا نقص اعضا همچون فقدان بینایی) همچنین بیماران و آنها که » : نخست میگوید
لَیْسَ ) « وسیله لازم براي شرکت در میدان جهاد در اختیار ندارند بر آنها ایرادي نیست که در این برنامه واجب اسلامی شرکت نکنند
عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ).
این سه گروه در هر قانونی معافند، و عقل و منطق نیز معاف بودن آنها را امضا میکند و مسلم است که قوانین اسلامی در هیچ مورد
از منطق و عقل جدا نیست.
این در صورتی است که آنها از هرگونه خیرخواهی مخلصانه در » سپس یک شرط مهم براي حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید
إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ). ) « باره خدا و پیامبرش دریغ ندارند
و با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی
نورزند.
صفحه 221 از 529
براي نیکوکاران هیچ راه ملامت و سرزنش و » بعدا براي بیان دلیل این موضوع میفرماید: این گونه افراد مردان نیکوکاري هستند و
ما عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ). ) « مجازات و مؤاخذه وجود ندارد
و در پایان آیه خدا را با دو صفت از اوصاف بزرگش به عنوان دلیل دیگري بر ص: 241
وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ). ) « خداوند غفور و رحیم است » : معاف بودن این گروههاي سه گانه توصیف میکند و میگوید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 92 .... ص : 241
اشاره
( (آیه 92
شأن نزول: .... ص : 241
در روایات میخوانیم که هفت نفر از فقراي انصار خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسیدند و تقاضا کردند وسیلهاي براي شرکت
در جهاد در اختیارشان گذارده شود، اما چون پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وسیلهاي در اختیار نداشت، جواب منفی به آنها داد، آنها با
مشهور گشتند. « بکّائون » چشمهاي پر از اشک از خدمتش خارج شدند و بعدا به نام
تفسیر: .... ص : 241
معذورانی که از عشق جهاد اشک میریختند! در این آیه نیز به گروه چهارمی اشاره میکند که آنها هم از شرکت در جهاد معاف
شدند، میگوید:
همچنین بر آن گروه ایراد نیست که وقتی نزد تو آمدند که مرکبی براي شرکت در میدان جهاد در اختیارشان بگذاري، گفتی »
مرکبی در اختیار ندارم که شما را بر آن سوار کنم، ناچار از نزد تو خارج شدند در حالی که چشمهایشان اشکبار بود، و این اشک
وَ لا عَلَی الَّذِینَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا ) « به خاطر اندوهی بود که از نداشتن وسیله براي انفاق در راه خدا سر چشمه میگرفت
أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 93 .... ص : 241
(آیه 93 )- در این آیه، حال گروه پنجم را شرح میدهد یعنی آنها که به هیچ وجه در پیشگاه خدا معذور نبوده و نخواهند بود،
راه مؤاخذه و مجازات تنها به روي کسانی گشوده است که از تو اجازه میخواهند در جهاد شرکت نکنند در حالی که » : میفرماید
إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ). ) « امکانات کافی و وسائل لازم براي این کار در اختیار دارند و کاملا بینیازند
و از افتخار « راضی شدند با افراد ناتوان و بیمار و معلول در مدینه بمانند » سپس اضافه میکند: این ننگ براي آنها بس است که
شرکت در جهاد محروم گردند (رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ).
و بر دلهایشان مهر نهاده و به » و این کیفر نیز آنها را بس که خداوند قدرت تفکر و ادراك را از آنها به خاطر اعمال زشتشان گرفته
صفحه 222 از 529
ص: 242 « همین دلیل چیزي نمیدانند
(وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
از این آیه به خوبی روحیه قوي و عالی سربازان اسلام روشن میشود که چگونه افتخار جهاد و شهادت را بر هر افتخار دیگري
مقدم میداشتند، و از همین جا یکی از عوامل مهم پیشرفت سریع اسلام در آن روز و عقب ماندگی امروز ما روشن میشود.
آغاز جزء